• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات participation

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - جهانی‌شدن و چالش مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران
        حسن  آب‌نیکی
        چالش از مفاهيم اساسي و كليدي در علوم سياسی- اجتماعي به شمار مي‌رود و تمامی دولت‌ها به گونه‌ای با آن مواجه می‌شوند. دولت‌ها مجبورند برای تبدیل نشدن چالش به بحران، استراتژی‌های مختلفی را در معرض آزمون قرار دهند؛ چرا که عدم شناخت چالش می‌تواند دولت را با مشکلات نهادی و غیر چکیده کامل
        چالش از مفاهيم اساسي و كليدي در علوم سياسی- اجتماعي به شمار مي‌رود و تمامی دولت‌ها به گونه‌ای با آن مواجه می‌شوند. دولت‌ها مجبورند برای تبدیل نشدن چالش به بحران، استراتژی‌های مختلفی را در معرض آزمون قرار دهند؛ چرا که عدم شناخت چالش می‌تواند دولت را با مشکلات نهادی و غیرنهادی مختلف مواجه و مشروعیت و کارآمدی آن را دچار نوسان و گاه با بحران روبه‌رو كند. در این مقاله با استفاده از رويكرد نهادگرايي تأثیر چالش‌زای جهانی‌شدن بر کارآمدی دولت جمهوری اسلامی ایران با توجه به چالش‌ مشارکت سیاسی، مطالعه و نشان داده شده که جهانی‌شدن چگونه ممکن است باعث چالش مشارکت سیاسی در دولت جمهوری اسلامی ایران شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - بررسی تطبیقی دیدگاه‌های جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نسبت به مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران (1376-1384)
        محمد عابدی اردکانی پروین عظیمی
        از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دو جریان فکری و سیاسی مهم و مؤثّر به منصه ظهور رسیده‌اند. جریان اولی را که می‌توان به لحاظ فکری آن را «جریان اسلام‌گرای فقاهتی» و از حیث سیاسی «جریان اصول‌گرا» نامید، بار اول در دهة شصت و بار دیگر در دهة هشتاد به اوج قدرت خود رسید وک چکیده کامل
        از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دو جریان فکری و سیاسی مهم و مؤثّر به منصه ظهور رسیده‌اند. جریان اولی را که می‌توان به لحاظ فکری آن را «جریان اسلام‌گرای فقاهتی» و از حیث سیاسی «جریان اصول‌گرا» نامید، بار اول در دهة شصت و بار دیگر در دهة هشتاد به اوج قدرت خود رسید وکماکان به آن ادامه می‌دهد. در مقابل، جریان دوم که می‌توان از نظر فکری آن را «جریان نواندیش دینی» و از منظر سیاسی «جریان اصلاح‌طلب» خواند، در دهة هفتاد به اوج رشد خود رسید و از آن زمان، به‌ویژه پس از حوادث دهمین انتخابات ریاست جمهوری، به افول‌گراییده است. هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی دیدگاه‌های این دو جریان نسبت به مسئلة حقوق زنان، به‌ویژه مقولة مشارکت سیاسی آنهاست و فرضیة آن نیز عبارت است از اینکه: «مبانی فکری و دینی متفاوت این دو جریان، منجر به موضع ناهمگون آنها نسبت به مسئلة حقوق زنان، به‌خصوص مقولة مشارکت سیاسی آنها، شده است». برای ارزیابی این فرضیه، سعی بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی مبانی فکری و تلقی دینی دو جریان مذکور، مواضع آنها نسبت به مقوله حقوق زنان، به‌ویژه در زمینة مشارکت سیاسی و خانواده، مقایسه شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که از یکسو بین مواضع دو جریان مذکور نسبت به حقوق زنان تفاوت‌های قابل توجهی وجود دارد و از سوی دیگر، این اختلافات اساساً ناشی از تفسیر متفاوت، ولی غیرمنعطف، آنها نسبت به دین است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - اضطراب و نقش آن در کنش سياسي (مطالعۀ موردي: دانشجويان پسر دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران)
        Alia shraf  Nazari حنيف  عموزاده مهديرجي
        احساسات انساني، تمام ابعاد زندگي بشر را تحت تأثير خود قرار مي دهد و تصور بروز کنش سياسي کاملاً عقلاني از سوي شهروندان مورد تأمل و نقد قرار گرفته است. برخي از عوامل رواني مثل اضطراب، به عنوان يک متغير تأثيرگذار دروني در انسان، نه تنها زندگي روزمرۀ ما، بلکه حيات سياسي اکث چکیده کامل
        احساسات انساني، تمام ابعاد زندگي بشر را تحت تأثير خود قرار مي دهد و تصور بروز کنش سياسي کاملاً عقلاني از سوي شهروندان مورد تأمل و نقد قرار گرفته است. برخي از عوامل رواني مثل اضطراب، به عنوان يک متغير تأثيرگذار دروني در انسان، نه تنها زندگي روزمرۀ ما، بلکه حيات سياسي اکثر شهروندان را تحت تأثير خود قرار مي د هد. در مقاله حاضر، اثر اضطراب به عنوان متغيري تأثيرگذار بر رفتار سياسي شهروندان مورد توجه قرار گرفته است. براي آزمون فرضيه، بر اساس قضيه حد مرکزي، نمونه اي 35 نفره از ميان دانشجويان پسر دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در سال 1391 ه.ش مد نظر گرفته شده است. استدلال اصلي مقاله اين است که تأثيرگذاري اضطراب بر سطح رفتار سياسي، ماهيت دو سويه دارد: نخست، هر چه اضطراب افزايش يابد، سطح رفتار سياسي شهروندان نيز افزايش مي يابد؛ اما اگر ميزان اضطراب به درجه خطرناک و بيمارگونۀ خود نزديک شود و موجب تنش هاي اضطرابي- رواني شود، در آن صورت نه تنها رفتار سياسي افزايش نمي يابد، بلکه شهروندان براي کاهش دادن به ميزان اضطراب خود، سعي در استفاده از سازوکارهاي دفاعي مي‌کنند که اين مسئله به نحوي دو قطبي مي تواند از يکسو تشديد فعاليت‌هاي اجتماعي و از سوي ديگر، انزواي سياسي را براي آنها در پي داشته باشد. در پايان مقاله، مدلي ارائه شده که مي تواند چگونگي بازگشت تعادل به جامعه را نمايش دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - بررسی مشارکت سیاسی در طبقه متوسط جامعه ایران
        حسن  آب‌نیکی
        بررسی‌ها نشان می‌دهد که میان مشارکت سیاسی افراد و طبقه اجتماعی که بدان تعلق دارند، ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر در میان افراد متعلق به یک طبقه اجتماعی خاص می‌توان الگوهای رفتاری مشابهی را در زمینه مشارکت سیاسی جست وجو کرد که قابل تعمیم به کل آن طبقه است. در چکیده کامل
        بررسی‌ها نشان می‌دهد که میان مشارکت سیاسی افراد و طبقه اجتماعی که بدان تعلق دارند، ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر در میان افراد متعلق به یک طبقه اجتماعی خاص می‌توان الگوهای رفتاری مشابهی را در زمینه مشارکت سیاسی جست وجو کرد که قابل تعمیم به کل آن طبقه است. در این میان طبقه متوسط شهری، از جمله طبقاتی است که شناخت رفتار سیاسی و نوع مشارکت سیاسی آن به واسطه اهمیت این طبقه در نظام‌های دموکراتیک مدرن، اهمیتی دوچندان دارد. طبقه متوسط شهری در ایران نیز در فواصل مهم تاریخی و در رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی کشور به ویژه در دوران پس از مشروطه، نقش مهمی ایفا کرده است. در این مقاله با بررسی مشارکت سیاسی طبقه متوسط شهری در ایران مشخص می‌شود که آگاهي سياسي بالا در ميان اعضاي طبقه متوسط در كنار تحصیلات بالا و پايگاه شغلي بالاي آنان به كاهش مشاركت سياسي و شكل‌گيري نارضايتي سياسي در ميان اعضاي طبقه متوسط انجاميده است. در نتایج این تحقیق ملاحظه مي‌شود كه در مواجهه با دولت، مسئله اصلي طبقه متوسط، مسئله سياسي است. در واقع طبقه متوسط جديد در ايران با توجه به وضع اقتصادي نسبتاً مناسبي كه دارد، بيشترين بي قدرتي را در حوزۀ سياست احساس مي‌كند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - وقف و کارکرد مشارکت سیاسی در ایران معاصر؛ مطالعه‌ای از منظر نهادگرایی جدید
        علی کریم حدیثی مجتبي مقصودي اکبر اشرفی بابک  نادرپور
        وقف به عنوان عمل برخاسته از سنت تاریخی و دینی در جهان اسلام و ایران از دیربازمورد توجه دین باوران، خیرین، دولت مردان و بهره مندان عادی از هر قشر و گروه اجتماعی بوده و به لحاظ کارکردی به مثابه سازمانی مردم نهاد، سنتی و دین‌پایه، تأثیرات فراوانی بر ساختارهای اجتماعی، سیاس چکیده کامل
        وقف به عنوان عمل برخاسته از سنت تاریخی و دینی در جهان اسلام و ایران از دیربازمورد توجه دین باوران، خیرین، دولت مردان و بهره مندان عادی از هر قشر و گروه اجتماعی بوده و به لحاظ کارکردی به مثابه سازمانی مردم نهاد، سنتی و دین‌پایه، تأثیرات فراوانی بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته و در عصر حاضر به واسطه مطرح شدن ایدۀ دولت کوچک و جامعۀ مدنی بزرگ، این دست نهادها قابلیت مطرح شدن دوباره و بازبینی سازوکارهای درونی و کارکردهای بیرونی و نوین سازی کاربردی دارند. با چنین پیش زمینه ای واز منظر«نهادگرایی نوین» می‌توان این پرسش کلیدی را مطرح ساخت که: وقف به مثابه «تشکلی مردم نهاد»، «شریعت پایه» و «جامعه محور» چگونه بر مشارکت سیاسی تأثیر می گذارد؟ در پاسخ به این پرسش کلیدی می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که وقف به مثابه سازمانی مردم نهاد و نوع دوستانه، به صورت غیر مستقیم و غیرمحسوس با ورود به حوزۀ اختیارات دولت در عرصۀ عدالت اجتماعی، با خیراندیشی برخاسته از دوگانۀ شریعت و انسان دوستی به بازتوزیع منابع ثروت و سرمایه اقدام می کند و مشارکت سیاسی را تسهیل می نماید. تشریح وجوه این سازوکار از مسیر بازخوانی مفهوم وقف، پیشینۀ تاریخی آن و مطالعۀ آن، از منظر روش نهادگرایی نوین امکان پذیر است. این پژوهش با بهره-گیری از روش کیفی- تفهمی تلاش دارد به بازنمایی این حوزۀ مغفول کمک نماید. یافته های این پژوهش نشان می‌دهد که وقف به سه شیوۀ «مشارکت اجتماعی» از طریق تمرکز بر کمک‌های بهداشتی- درمانی، «مشارکت اقتصادی» از طریق اعطای اعانات و ارائۀخدمات رفاهی و نیز «مشارکت سیاسی» از طریق کارکردهای فرهنگی- آموزشی به ویژه به گروه‌های نیازمند و اقشار محروم جامعه به روند حکمرانی کمک می کند و این استعداد را دارد تا در خدمت مدلی از حاکمیت کارآمد و جامعه محور درآید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - شهروندی به مثابه دلالت هنجاری توسعه فراستمند
        عباس  منوچهری سعید نریمان
        رابطۀ «توسعه» به معنای ایجاد شرایط برای «بهتر شدن زندگی»، با فلسفه سیاسی در سرآغاز‌های اندیشه مدرن به حاشیه رانده شد و در قرن بیستم، با اتکا به فایده گرایی و اقتصاد بازار، توسعه به مثابه «رشد» مدعی چیزی شد که دانش مدنی/ سیاسی از ابتدا در پی آن بود، یعنی «زندگی خوب». در چکیده کامل
        رابطۀ «توسعه» به معنای ایجاد شرایط برای «بهتر شدن زندگی»، با فلسفه سیاسی در سرآغاز‌های اندیشه مدرن به حاشیه رانده شد و در قرن بیستم، با اتکا به فایده گرایی و اقتصاد بازار، توسعه به مثابه «رشد» مدعی چیزی شد که دانش مدنی/ سیاسی از ابتدا در پی آن بود، یعنی «زندگی خوب». در دهه‌های اخیر، علوم انسانی- اجتماعی به فرونسیس (حکمت عملی) ارسطو توجه کرده است. این مقاله تلاش می‌کند تا از این مفهوم برای نظریه‌پردازی در حوزۀ توسعه بهره بگیرد. این مقاله، با اخذ مفهوم «فرونسیس» و ارتقای آن، سعی در ارائۀ یک نظریۀ توسعه با عنوان «توسعۀ فراستمند» دارد. نظریۀ توسعۀ فراستمند سعی در احیای پیوند اخلاق، اقتصاد و سیاست با توسعه دارد. به تعبیری با واسازی نظریۀ «رشد اقتصادی» و نشان دادن تقلیل گرایی آن در معنا و اهداف توسعه، برای بازسازی نظریه توسعه با بهره گیری از مقومات اندیشه مدنی/ سیاسی تلاش می‌شود تا نظریه فراستمندی توسعه با رویکرد دلالتی مطرح شود و نقش و جایگاه شهروندی به عنوان دلالت هنجاری توسعه فراستمند نشان داده شود. بدین معنا «شهروندی مبتنی بر ایده توسعه فراستمند»، مفهومی است که باید در پی تحقق آن باشیم و شاخص ارزیابی توسعه بر اساس میزان تحقق شهروندی در جامعه اندازه گیری شود. دموکراسی به مثابه خردورزی جمعی، مشارکت به معنای ارتقای فرونسیس شهروندان و آزادی، مهم ترین مؤلفه‌های تحقق شهروندی برای توسعه فراستمند هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - هم‌سنجی مؤلفه‌های دموکراسی با شاخص‌های حکمرانی خوب در پرتو حقوق بین‌الملل
        اکبر ساوری سمانه رحمتی فر شهرام  زرنشان
        هدف از پژوهش حاضر، تبیین مؤلفه های حکمرانی خوب به عنوان شاخص های اصول دموکراسی به قصد پایان دادن به تشتت آرا در فهم دموکراسی از منظر رویۀ عملی حقوق بین الملل است. حکمرانی خوب، یکی از تجویزاتِ نهادهایِ بین المللی برایِ نظام هایِ ملی و دموکراسی، یکی از آمالِ دیرینِ اجتماع چکیده کامل
        هدف از پژوهش حاضر، تبیین مؤلفه های حکمرانی خوب به عنوان شاخص های اصول دموکراسی به قصد پایان دادن به تشتت آرا در فهم دموکراسی از منظر رویۀ عملی حقوق بین الملل است. حکمرانی خوب، یکی از تجویزاتِ نهادهایِ بین المللی برایِ نظام هایِ ملی و دموکراسی، یکی از آمالِ دیرینِ اجتماعیِ ملت‌هاست. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تبارشناسانه است؛ به این ترتیب که پس از توصیف دمکراسی و حکمرانی خوب، با لحاظ تاریخ این دو در حقوق بین الملل، از طریق روش مقایسۀ تطبیقی، مؤلفه های حکمرانی خوب به عنوان اصول دموکراسی سنجیده می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مؤلفه هایِ حکمرانی خوب، قابلیتِ تبدیل شدن به شاخص هایِ اصول دموکراسی را دارد و با عینیت بخشیدن به دموکراسی، سنجشِ میزانِ مشروعیتِ دموکراتیک دولت ها از منظر حقوق بین الملل را ممکن می سازد؛ به نحوی که از حیث حقوق بین الملل دولت مشروع، دولت دمکراتیک است و دموکراسی به معنای غلبه حکمرانی خوب بر تمام مناسبات شهروندان و دولت است. پرونده مقاله