فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - مبانی وجودی آرمانگرایی سیاسی در فلسفه اسلامی (با تأکید بر حکمتالاشراق سهروردی)
احمد بستانیاین مقاله به بحث از نسبت وجودشناسی و اندیشه سیاسی در نگرش فلاسفه و حکمای مسلمان، بهویژه در ایران، اختصاص دارد. در نظامهای فلسفی قدیم وجودشناسی از اهمیت کانونی برخوردار بود و تمامی مباحث فکری، از جمله اندیشه سیاسی را از خود متأثر می¬ساخت. فلسفه سیاسی اسلامی نگرشی است آ چکیده کاملاین مقاله به بحث از نسبت وجودشناسی و اندیشه سیاسی در نگرش فلاسفه و حکمای مسلمان، بهویژه در ایران، اختصاص دارد. در نظامهای فلسفی قدیم وجودشناسی از اهمیت کانونی برخوردار بود و تمامی مباحث فکری، از جمله اندیشه سیاسی را از خود متأثر می¬ساخت. فلسفه سیاسی اسلامی نگرشی است آرمان¬گرا که واقعیت سیاسی موجود را نفی می¬کند و افقی نوین می¬گشاید. این سیاست آرمانی اما پشتوانه در وجودشناسی حکمای اسلامی دارد و از همین روی فهم مبانی فلسفه سیاسی اسلامی بدون مطالعه موشکافانه مبانی وجودشناسانه و کیهان¬شناسانه فلسفه اسلامی میسر نخواهد شد. در بحث حاضر این نکته بهویژه از این جهت اهمیت اساسی دارد که فلاسفه مسلمان معتقد بودند نظام سیاسی مطلوب باید از نظم کیهانی حاکم بر عالم هستی دقیقاً الگوبرداری شود. بدینسان هرگونه انسجام یا خلل در نگرش وجودی و کیهانی می¬تواند تاثیری مثبت یا منفی بر آرمان¬گرایی سیاسی داشته باشد. در این میان شهابالدین سهروردی با طرح «حکمت نوری» و تدوین نظام نوینی در کیهانشناسی توانست افق¬های جدیدی در فلسفه سیاسی آرمانی بگشاید. این مقاله علاوه بر بحث از مبانی آرمانگرایی در فلسفه اسلامی بهطور خاص مورد حکمتالاشراق را نیز بررسی خواهد کرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - وضع معرفتی فلسفه سیاسی
مرتضی بحرانیمیتوان در پاسخ به این پرسش که جایگاه دانشی به نام فلسفه سیاسی در میان سایر دانشهای انسانی کجاست، دورههاي مختلفی را شناسایی کرد: در اندیشه سنتی که نگاهی هنجاری و فضیلتمحور به انسان و جامعه دارد، فلسفه سیاسی که پیوند عمیقی با اخلاق دارد ذیل حکمت عملی قرار میگیرد و از چکیده کاملمیتوان در پاسخ به این پرسش که جایگاه دانشی به نام فلسفه سیاسی در میان سایر دانشهای انسانی کجاست، دورههاي مختلفی را شناسایی کرد: در اندیشه سنتی که نگاهی هنجاری و فضیلتمحور به انسان و جامعه دارد، فلسفه سیاسی که پیوند عمیقی با اخلاق دارد ذیل حکمت عملی قرار میگیرد و از سوی دیگر، گزارههای معرفتی خود را جهانشمول معرفی میکند. در دوران مدرن از یکسو هنجاری بودن فلسفه سیاسی مورد تشکیک قرار گرفت و از سوی دیگر موضوع فلسفه سیاسی تا حد زیادی به امور ممکن و در دسترس از جمله قدرت و امنیت تقلیل یافت. در دوران معاصر، و بهدنبال تجزيه «علمي» دانشها، تلاشهای زیادی شد تا از موجودیت این معرفت در مقابل حملات پوزیتویستی دفاع بهعمل آید؛ در نتیجه فلسفه سیاسی دست از بسیاری از مدعیات هنجاری و جهانشمول خود برداشت در دوران معاصر فلسفه سیاسی برای ادامه حیات و اثبات موجودیت و فایدهمندی خود، بطور جدی به تأمل در باب خاستگاه و جایگاه خود پرداخته است، درست به همان سان که طی چرخش زبانی، زبان همزمان، ابژه و سوژه واقع شد؛ اين امر توانست فلسفه سياسي را اعتباري ديگر ببخشد. در نهایت اینکه «امر سیاسی» به مثابه مقولهای بس مهم میتواند در تبیین جایگاه کنونی فلسفه سیاسی و تفسیر معنا و مقصود آن کارگر و حائز اهمیت باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - «مطلق خاص» در اندیشۀ رورتی
محمدرضا تاجيكآماج رویکرد انتقادی رورتی عمدتاً معرفتشناسی غربی و در متن و بطن آن، نظریۀ معرفتی بازنمایی است. رورتی با منظر و نظری پراگماتیستی در پی یافتن توجیه و توضیحی برای نگرش اخلاقی و سیاسی غرب امروز است. این منظر و نظر رورتی، سخت وامدار آموزههای زبانشناختی و رویکردهای توصیفی چکیده کاملآماج رویکرد انتقادی رورتی عمدتاً معرفتشناسی غربی و در متن و بطن آن، نظریۀ معرفتی بازنمایی است. رورتی با منظر و نظری پراگماتیستی در پی یافتن توجیه و توضیحی برای نگرش اخلاقی و سیاسی غرب امروز است. این منظر و نظر رورتی، سخت وامدار آموزههای زبانشناختی و رویکردهای توصیفی در شکلگیری درک آدمی از امور است. اما، آیا رورتی میتواند در این فضای نظری از آفات فراتئوریها، از یک سو، و نگاههای هنجاری در عرصۀ علوم، از سوی دیگر، پرهیز کند؟ پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - آنتیگونه سوفوکلس و دموکراسی آتنی
مصطفي يونسي شروین مقیمی زنجانیموضوع این مقاله یافتن نسبت دلالتهای سیاسی تراژدی آنتیگونه با دموکراسی آتنی است. رهیافتی که در رسیدن به این مقصود مورد نظر است، رهیافت ساختاری است. یکی از مؤلفههای اصلی در رهیافت ساختاری، کشف تقابلهای دوتایی در درون اثر است تا از این رهگذر به کشف تقابلها در حیاتي سیا چکیده کاملموضوع این مقاله یافتن نسبت دلالتهای سیاسی تراژدی آنتیگونه با دموکراسی آتنی است. رهیافتی که در رسیدن به این مقصود مورد نظر است، رهیافت ساختاری است. یکی از مؤلفههای اصلی در رهیافت ساختاری، کشف تقابلهای دوتایی در درون اثر است تا از این رهگذر به کشف تقابلها در حیاتي سیاسیـ اجتماعی رهنمون شویم که به یک معنا بستر خلق اثر را تشکیل میدهد. تقابلی که از حیث اندیشه سیاسی در محور تراژدی آنتیگونه برجسته میشود، و شبکهای از تقابلها، گرد آن شکل میگیرند، تقابل میان «خانواده» و ارزشهای آن، و «سامان سیاسی» و مناسبات شهروندی است. کریستیان مایر، ژان پیر ورنان، چارلزسگال، و حتی مایکل زلناک همگی بر اهمیت اساسی این تقابل، در کانون تراژدی آنتیگونه، صحه نهادهاند. تقابل خانواده/پولیس از منظر اندیشه سیاسی واجد کمال اهمیت است، چرا که از حیث خاستگاه تاریخی بسط و تحول مقوله پولیس در یونان باستان، چنین تقابلی نشانگر گسست از جهان «موکینایی» و گذار به عصر مناسبات شهروندی است. همین تقابل است که زمینه را برای برخورد «قوانین نانوشته الهی» و «قوانین مدون انسانی» آماده میکند. تقابلی که شالوده اساسی این مقاله را تشکیل میدهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - دولت مدرن، ارتش ملی و نظام وظیفه
وحید سینائیارتشهای ملی و نظام وظیفه از جمله نهادهایی هستند که به دنبال ایجاد دولتـ ملت شکل گرفتند. زیرا دعوی سلطه انحصاری دولت بر قوه قهریه و انحصار کاربرد مشروع زور در چارچوب یک قلمرو مشخص مستلزم تشکیل نهادهای نظامی مدرن یعنی ارتش ملی و نظام وظیفه بود. این پیوند از طریق بنیآنها چکیده کاملارتشهای ملی و نظام وظیفه از جمله نهادهایی هستند که به دنبال ایجاد دولتـ ملت شکل گرفتند. زیرا دعوی سلطه انحصاری دولت بر قوه قهریه و انحصار کاربرد مشروع زور در چارچوب یک قلمرو مشخص مستلزم تشکیل نهادهای نظامی مدرن یعنی ارتش ملی و نظام وظیفه بود. این پیوند از طریق بنیآنهای حقوقیـ نظری این دولت؛ حاکمیت ملی و ناسیونالیسم برقرار شد. در این چارچوب ملت به حوزه تأمین منابع انسانی پیرامونی سازمانهای نظامی دولت تبدیل و با برقراری نظام وظیفه عمومی ارتشهای ملی تشکیل شدند. این ارتشها به نوبه خود به تحکیم و تثبیت دولت مدرن کمک کردند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - بازنمایی ابعاد تاریخی و سیاسی هویت ملی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی سریالهای تلویزیونی تاریخی درجه الف در سه دهه پس از انقلاب اسلامی ایران)
منصور ساعیهدف اصلی مقاله حاضر بررسی «میزان و چگونگی بازنمایی ابعاد تاریخی و سیاسی هویت ملی در سریالهای درجه الف تاریخی تلویزیون در سه دهه بُعد از انقلاب اسلامی(1388ـ 1359)» است. در این مقاله 15 سریال تاریخیِ الف و پرمخاطب تولید و پخششده از شبکه یک و دو در سه دهه بعد از انقلا چکیده کاملهدف اصلی مقاله حاضر بررسی «میزان و چگونگی بازنمایی ابعاد تاریخی و سیاسی هویت ملی در سریالهای درجه الف تاریخی تلویزیون در سه دهه بُعد از انقلاب اسلامی(1388ـ 1359)» است. در این مقاله 15 سریال تاریخیِ الف و پرمخاطب تولید و پخششده از شبکه یک و دو در سه دهه بعد از انقلاب (از هر دهه 5 سریال) انتخاب و مورد تحلیل قرار میگیرد. نتایج نشان میدهد که تحت تأثیر سیاستهای فرهنگی و رسانهای تلویزیون، بازنمایی هویت ملی ساختی ایدئولوژیک پیدا کرده است. ساخت زبانی و تصویری تلویزیون در روایت و بازنمایی ابعاد تاریخی و سیاسی مبتنی بر انگارهسازی منفی از گذشته تاریخی و میراث سیاسی ایرانیان و کمتوجهی به نمادهای ملی مانند پرچم و سرود ملی و جهتگیری و شخصیتپردازی مثبت نسبت به شخصیتهای تاریخی دارای پایگاه مذهبی بوده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - سیکل تجاری سیاسی: استدلالهایی سیاسی برای بیثباتیهای اقتصادی
عباس حاتمیمرور ادبیات موجود نشان میدهد اقتصاددانان تا قبل از دهه 1970 عموماً بر عوامل اقتصادی بهعنوان علت وقوع بیثباتیهای اقتصادی تأکید میکردند. اما از دهه 1970 به این سو اقتصاددانان سیاسی سر برآوردند که عامل وقوع این بیثباتیهای اقتصادی را به عوامل غیراقتصادی نسبت میدا چکیده کاملمرور ادبیات موجود نشان میدهد اقتصاددانان تا قبل از دهه 1970 عموماً بر عوامل اقتصادی بهعنوان علت وقوع بیثباتیهای اقتصادی تأکید میکردند. اما از دهه 1970 به این سو اقتصاددانان سیاسی سر برآوردند که عامل وقوع این بیثباتیهای اقتصادی را به عوامل غیراقتصادی نسبت میدادند. این دسته از اقتصاددانان سیاسی تلاش کردند با ارائه نظریههایی مانند سیکل تجاری سیاسی، عوامل غیراقتصادی یا بهعبارتی دقیقتر عوامل سیاسی را شناسایی نمایند که عامل بیثباتی در اقتصاد کلان بودند. به همین منظور آنها سیکلهای تجاری سیاسی فرصتطلبانه و سیکلهای تجاری سیاسی حزبی را ارائه نمودند که اولی انتخابات و دومی جابهجایی احزاب در قدرت را عامل بیثباتیهای اقتصادی میدانست. این مقاله در تداوم ادبیات مزبور بر گونههای دوگانه سیکلهای تجاری سیاسی متمرکز شده، تلاش میکند اولاً نشان دهد چگونه و براساس چه سازوکاری عوامل سیاسی باعث بیثباتی در اقتصاد کلان میشوند. ثانیاً استدلال میکند سیکلهای تجاری سیاسی را باید به علت تأکید بر عوامل سیاسی در توضیح فرایندهای اقتصادی، مصداق بارزی از بازگشت دوباره سیاست به اقتصاد دانست که در حدود دو قرن ایدهای منسوخشده در نظر گرفته میشد. ثالثاً نشان میدهد که این بازگشت از یکسو نقدی اساسی بر داعیه اقتصاددانان جریان غالب در اقتصاد است که از دیرباز اصرار بر جدایی اقتصاد از سیاست دارند و از دیگر سو بر اهمیتی تأکید میگذارد که مطالعات میان رشتهای در دهههای اخیر پیدا کردهاند. پرونده مقاله