تبیین دوگانۀ¬ تناقض¬نمای اقتدارگرایی- اقتدارپذیری در نظر و عملِ سازمان مجاهدین خلق، مسئلۀ اصلی این مقاله را تشکیل می¬دهد. بدین¬معنی، نویسندگان بر این دغدغه¬ ذهنی متمرکز بوده¬اند که چگونه ممکن است افرادی با دست¬کشیدن از وابستگی و علقه¬های دنیایی، اقتدار پدرگونۀ نظم سیاسی چکیده کامل
تبیین دوگانۀ¬ تناقض¬نمای اقتدارگرایی- اقتدارپذیری در نظر و عملِ سازمان مجاهدین خلق، مسئلۀ اصلی این مقاله را تشکیل می¬دهد. بدین¬معنی، نویسندگان بر این دغدغه¬ ذهنی متمرکز بوده¬اند که چگونه ممکن است افرادی با دست¬کشیدن از وابستگی و علقه¬های دنیایی، اقتدار پدرگونۀ نظم سیاسی را با چالش مواجه نمایند و در عین حال برای اثبات اطاعت و تسلیم بی¬چون و چرا به اقتدار و مرجعیت «سازمان» از «رهایی» خود که در ازای از دست دادن همه¬چیز بدان رسیده بودند، دست بکشند. در پاسخ، مقاله بر این دعوی استوار است که فرهنگ پاتریمونیالیستی با تدارک شرایط امکان شکلگیری ذهنیت سیاسی و خویروانی اعضا در ایدئولوژی سازمان بازتاب یافته و پراتیکسیاسی آن را شکل داده و در دوگانۀ پارادوکسیکال اقتدارگریزی- اقتدارطلبی گرفتار کرده است. از این¬رو شیوه و روش انتخابی نویسندگان برای تأمین دلیل و تأیید ادعا، نه برمنطق تک¬انگارانۀ پوزیتیویستی، بلکه مبتنی بر ضرورت نگاه چندبعدی به پدیدههای سیاسی و اجتماعی استوار گردیده و با تأکید بر اهمیت مطالعات میان¬رشتهای، تلاش شده است تا از دریچۀ روان¬کاویسیاسی و با استفاده از آرای اریک فروم و کارل گوستاو یونگ، ابتدا زمینههای تاریخی، سیاسی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و اقتصادی که به عنوان رانههایی مؤثر در شکلگیری خویاجتماعی و ساختارروانی سازمان مجاهدین عمل کردهاند، بررسی شود و سپس ریشههای میل پارادوکس ستیزهجو- تسلیمپذیر تحت¬تأثیر قرنها حاکمیت گفتمان پدرسالارانه بر جامعۀ ایرانی در روان و کنش سازمان مجاهدین نشان داده شود.
پرونده مقاله