از جمله مباحث پايدار و ناميراي فلسفه سياسي و اخلاق موضوع عدالت است. از اين رو در اين باب فلاسفه در دورانهاي مختلف و با رويكردهاي متفاوت به اين مهم پرداختهاند. مقاله حاضر به صورت خاص، دو فيلسوف متعلق به دو دوره متفاوت يعني افلاطون و راولز را كه به صورت مستقيم يا غي چکیده کامل
از جمله مباحث پايدار و ناميراي فلسفه سياسي و اخلاق موضوع عدالت است. از اين رو در اين باب فلاسفه در دورانهاي مختلف و با رويكردهاي متفاوت به اين مهم پرداختهاند. مقاله حاضر به صورت خاص، دو فيلسوف متعلق به دو دوره متفاوت يعني افلاطون و راولز را كه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم اما مؤثر دغدغه عدالت داشتهاند، برگزيده است مبناي انتخاب اين دو متفكر اين است كه آنها فراتر از فرديت خود نماينده و بيانگر دو مدل متفاوت و به تعبير جزئيتر متقابل در عرصه فلسفيدن عدالت هستند. بر اين اساس در تك نگاشت حاضر در پي آن هستيم كه با تمركز بر بخش مقايسهپذير دو اثر «سياست» افلاطون و «نظريه در باب عدالت» راولز به طرح برشي از انديشه آنها در مورد عدالت بپردازيم. با انجام اين كار در مييابيم كه افلاطون از درون انسان مبحث عدالت را شروع ميكند، و در مقابل راولز از بيرون انسان بحث عدالت را پيش ميكشد.
پرونده مقاله
هانا آرنت به عنوان متفكر سياسي تأثيرگذار قرن بيستم در آثار مهم خود تلاش ميكند تا اصليترين مسائل سياسي و اجتماعي انسان عصر را بررسي كند. او در بررسي پديدههايي چون خشونت، ترور، جنگ و تماميتخواهي، به «عمل» كه تعريفي خاص نيز از آن دارد، توجهي ويژه داشته و گويا آن را راه چکیده کامل
هانا آرنت به عنوان متفكر سياسي تأثيرگذار قرن بيستم در آثار مهم خود تلاش ميكند تا اصليترين مسائل سياسي و اجتماعي انسان عصر را بررسي كند. او در بررسي پديدههايي چون خشونت، ترور، جنگ و تماميتخواهي، به «عمل» كه تعريفي خاص نيز از آن دارد، توجهي ويژه داشته و گويا آن را راه عبور از مشكلات ميداند. وي در رويكردي اگزيستانسياليستي، «عمل» را راه درمان بحرانهاي پيش روي انسان معاصر ميداند. «عمل» در انديشه آرنت پيونددهنده سياست و اگزيستانسياليسم است.
پرونده مقاله
موضوع این مقاله یافتن نسبت دلالتهای سیاسی تراژدی آنتیگونه با دموکراسی آتنی است. رهیافتی که در رسیدن به این مقصود مورد نظر است، رهیافت ساختاری است. یکی از مؤلفههای اصلی در رهیافت ساختاری، کشف تقابلهای دوتایی در درون اثر است تا از این رهگذر به کشف تقابلها در حیاتي سیا چکیده کامل
موضوع این مقاله یافتن نسبت دلالتهای سیاسی تراژدی آنتیگونه با دموکراسی آتنی است. رهیافتی که در رسیدن به این مقصود مورد نظر است، رهیافت ساختاری است. یکی از مؤلفههای اصلی در رهیافت ساختاری، کشف تقابلهای دوتایی در درون اثر است تا از این رهگذر به کشف تقابلها در حیاتي سیاسیـ اجتماعی رهنمون شویم که به یک معنا بستر خلق اثر را تشکیل میدهد. تقابلی که از حیث اندیشه سیاسی در محور تراژدی آنتیگونه برجسته میشود، و شبکهای از تقابلها، گرد آن شکل میگیرند، تقابل میان «خانواده» و ارزشهای آن، و «سامان سیاسی» و مناسبات شهروندی است. کریستیان مایر، ژان پیر ورنان، چارلزسگال، و حتی مایکل زلناک همگی بر اهمیت اساسی این تقابل، در کانون تراژدی آنتیگونه، صحه نهادهاند. تقابل خانواده/پولیس از منظر اندیشه سیاسی واجد کمال اهمیت است، چرا که از حیث خاستگاه تاریخی بسط و تحول مقوله پولیس در یونان باستان، چنین تقابلی نشانگر گسست از جهان «موکینایی» و گذار به عصر مناسبات شهروندی است. همین تقابل است که زمینه را برای برخورد «قوانین نانوشته الهی» و «قوانین مدون انسانی» آماده میکند. تقابلی که شالوده اساسی این مقاله را تشکیل میدهد.
پرونده مقاله