اين پژوهش به بررسي رابطۀ محروميت نسبي و خشونت سياسي در بين شهروندان زاهداني ميپردازد. استان سيستان و بلوچستان به علت شرايط خاص اقليمي و فرهنگي، همواره يکي از مناطق حساس و چالش زا در ايران بوده است. دو چالش اصلي اقليت گرايي قومي و اقليت گرايي مذهبي، اين منطقه را مستعد ر چکیده کامل
اين پژوهش به بررسي رابطۀ محروميت نسبي و خشونت سياسي در بين شهروندان زاهداني ميپردازد. استان سيستان و بلوچستان به علت شرايط خاص اقليمي و فرهنگي، همواره يکي از مناطق حساس و چالش زا در ايران بوده است. دو چالش اصلي اقليت گرايي قومي و اقليت گرايي مذهبي، اين منطقه را مستعد رفتارهاي خشونتآمیز ميکند. پديدۀ خشونت سياسي در مناطقي از كشور كه به شدت متأثر از ارزشهاي سنتي و قوميتي خود هستند و گرايش و پايبندي كمتري نسبت به حکومت مرکزي دارند، بيشتر مشهود است. خشونتهاي سياسي در اين منطقه محصول علل و عوامل مختلف و متنوعي است و ابعاد عيني و ذهني متعددي دارد که در اين پژوهش به تبيين رابطه احساس محروميت نسبي با خشونت سياسي پرداخته ميشود. روش تحقيق مورد استفاده در اين بررسي، روش پيمايشي است. فن جمعآوری اطلاعات، استفاده از پرسشنامه بوده است. جامعه آماري تحقيق حاضر شامل کليه شهروندان شهر زاهدان بوده است که حجم نمونه 384 نفري به شيوه نمونهگیری خوشهاي انتخاب شد. اطلاعات گردآوریشده به كمك نرمافزار spss تجزيه و تحليل شده است. نتايج حاصل از تجزيه و تحليل دادهها نشان داد که بين احساس محروميت نسبي با رفتارهاي خشونتآمیز در میان شهروندان مورد بررسي، ارتباط معنیداری وجود دارد. تفاوتهاي مذهبي، دوري از مرکز و مراودات فرهنگي، بافت زندگي عشيرهاي، فقر و بيکاري، عدم مشارکت فراگير، قاچاق، ضعف زيرساختها، هماننديهاي فرهنگي، قومي، مذهبي با دو کشور بحرانزده افغانستان و پاکستان، تقويت جريانهاي ضد شيعه نظير فرقه وهابيت از جانب بيگانگان از جمله عربستان و پاكستان و مشكلات طبيعي مثل كمبود آب، خشکسالی و... از علل اساسي خشونت سياسي در اين منطقه محسوب ميشود.
پرونده مقاله