«دولت» یکی از عناصر اصلی و به عنوان عالی ترین قوۀ اجرایی درون مرزهای سرزمینی مطرح شده است. دولت - حداقل در عصر مدرن - مظهر قدرت و حاکمیت در جوامع بوده است. اساساً «آنارشیسم» به عنوان یک ایدئولوژی، نسبت به نهاد «دولت» و «قدرت دولتی» بدبین بوده، هرگونه مؤسسه مبتنی بر زور چکیده کامل
«دولت» یکی از عناصر اصلی و به عنوان عالی ترین قوۀ اجرایی درون مرزهای سرزمینی مطرح شده است. دولت - حداقل در عصر مدرن - مظهر قدرت و حاکمیت در جوامع بوده است. اساساً «آنارشیسم» به عنوان یک ایدئولوژی، نسبت به نهاد «دولت» و «قدرت دولتی» بدبین بوده، هرگونه مؤسسه مبتنی بر زور و اجبار را عامل تباهی زندگی اخلاقی و اجتماعی انسان قلمداد می کند. از سوی دیگر در عصر «جهانی شدن» به عنوان وضعیت سیاسی اجتماعی متأخر، عناصر حاکمیت با چالش اساسی روبه رو شده است. یکی از مشخصه های اندیشهای عصر جهانی شدن، تکیه کردن بر زمینۀ فکری جنبش «پست-مدرنیسم» است که ارزشهای دوران مدرن را به چالش می خواند. از ویژگی های اصلی این جنبش، نفی مطلق گرایی است که در این راستا، «ساختارِ شکل گرفتۀ قدرت» را مورد سرزنش قرار میدهد و به نقد سلطۀ آن در اجتماع سیاسی می-پردازد. بر این اساس سؤالی که پیش روی این پژوهش است این است که با توجه به تکثرگرایی و نقد عام گرایی در وضعیت «جهانی شدن»، مسیری برای ادامۀ حیات ایدئولوژی «آنارشیسم» وجود خواهد داشت؟ و آیا فرصت ابراز وجودِ «دولت ستیزی» و «اختیارگرایی» ایدئولوژی «آنارشیسم» در وضعیت «جهانی شدن» فراهم میآید؟ فرضیۀ این مقاله این است که در عصر جهانی شدن با رویکرد «مرکزیتزدایی» که در حال گسترش در حوزه های مختلف است، می توان گفت «قدرت دولتی» پراکنده و وظایف آن محدود شده و از سوی دیگر رؤیای جامعۀ بدون دولت و اجتماع اخلاقی مبتنی بر «اختیارگراییِ آنارشیسم»، در برخی حوزه ها تحقق مییابد. بنابراین سعی می شود با بازخوانی ایدئولوژی آنارشیسم - در نزد دو تن از شاخصترین متفکران معاصر این مکتب یعنی «جورج وودکاک» و «سال نیومن» - سرنوشت دولت در وضعیت جهانی شدن، تبیین و تحلیل گردد.
پرونده مقاله