طي چند دهة اخير، جهان دستخوش تحولات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي گستردهاي شده است. بسياري از صاحبنظران بر اين عقيدهاند كه متناسب با تغييراتي كه در حوزههاي مختلف زيست بشري به وجود آمده، اتخاذ چشمانداز گستردهتري براي مطالعة فرهنگ و سياست ضرورت يافته است؛ برهمين چکیده کامل
طي چند دهة اخير، جهان دستخوش تحولات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي گستردهاي شده است. بسياري از صاحبنظران بر اين عقيدهاند كه متناسب با تغييراتي كه در حوزههاي مختلف زيست بشري به وجود آمده، اتخاذ چشمانداز گستردهتري براي مطالعة فرهنگ و سياست ضرورت يافته است؛ برهمين اساس در جامعهشناسي سياسي جديد، جهانيشدن به يكي از مفاهيم و متغيرهاي مهم در تبيين تحولات سياسي و اجتماعي مبدل شده است. از طرف ديگر جنبشهاي اجتماعي از جمله پديدههايي هستند كه در دوران جديد رشد و گسترش زيادي پيدا كردهاند، به نحوي كه امروزه از اين جنبشها به عنوان موتور محرك تحولات عصر جديد ياد ميشود. طي دو دهة اخير، همزمان با گسترش ابعاد و شاخصهاي جهانيشدن در همه نقاط دنيا و از جمله در ايران، جنبشهاي اجتماعي در ايران نيز رشد و گسترش زيادي پيدا كردهاند. نتايج پژوهشهاي انجام شده نشان ميدهد فرايند جهانيشدن، بر جنبشهاي اجتماعي ايران مؤثر بوده و يكي از مهمترين اين تأثيرها، تقويت پيوند اين جنبشها با يكديگر بوده است. اين مقاله درصدد پاسخگويي به اين سؤال است كه جنبشهاي اجتماعي ايران در عصر جهانيشدن حول چه محوري، با يكديگر پيوند خوردهاند؟ بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد دموکراسیخواهي مركز ثقل مطالبات جنبشهاي اجتماعي ايران و حلقة پيوند متقابل آن بوده است.
پرونده مقاله
حفظ و تقویت وحدت و همبستگی ملی، یکی از مهمترین اولویتهای تمام نظامهای سیاسی است؛ زیرا افزایش ضریب همبستگی ملی باعث کاهش تهدیدهای داخلی و خارجی و مآلاً فراهم شدن زمینههای مناسب برای توسعه و پیشرفت کشور میشود. ایران از جمله کشورهایی است که با اتکا به پیشینۀ تاریخی و چکیده کامل
حفظ و تقویت وحدت و همبستگی ملی، یکی از مهمترین اولویتهای تمام نظامهای سیاسی است؛ زیرا افزایش ضریب همبستگی ملی باعث کاهش تهدیدهای داخلی و خارجی و مآلاً فراهم شدن زمینههای مناسب برای توسعه و پیشرفت کشور میشود. ایران از جمله کشورهایی است که با اتکا به پیشینۀ تاریخی و تمدنی خود در طول قرنهای متمادی توانسته است بر چالشهای معطوف به واگرایی غلبه کند، به نحوی که علی رغم اشغال این کشور و نیز انتزاع بخشهایی از سرزمین پهناور آن، همواره در طول تاریخ به عنوان یک واحد سیاسی قدرتمند، مستقل و دارای حاکمیت فراگیر به حیات خود ادامه داده است. در چند دهه اخیر نیز وحدت و همبستگی ملی بیش از پیش در معرض چالشهای داخلی و تهدیدهای خارجی قرار گرفته که از جمله مهمترین چالشهای داخلی فعال شدن برخی شکافهای اجتماعی در مقاطعی از زمان بوده است. این مقاله بدون انکار، نقش تهدیدهای خارجی در تضعیف وحدت ملی بر عوامل داخلی تمرکز کرده و میکوشد نسبت چهار شکاف اجتماعی عمده در ایران (شکاف نسلی، جنسیتی، قومی و مذهبی) را با ابعاد مختلف وحدت و همبستگی ملی (ابعاد دینی، سرزمینی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) بررسی کند. روش مورد استفاده در این مقاله، روش تحلیل ثانویۀ یافتههای پژوهشی و مقطع مورد بررسی دهۀ 1390- 1380 است. نتایج به دست آمده نشان میدهد بین دو سر طیفهای معطوف به شکافهای اجتماعی دربارۀ ابعاد مختلف وحدت و همبستگی ملی اختلاف نظر جدی وجود ندارد و هم گرایی ملی در ایران از سطح مناسبی برخوردار است.
پرونده مقاله