ارزشمندي نظريه سياسي مدرن در اصالت درونی و کاربردهای بیرونی آن است؛ اما سؤال این است که این نظریه چگونه تکوین یافت؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش، این فرضیه را مطرح میکند که مدرنیته به پیدایش و آشکار شدن نیروهایی انجامید که آن نیروها مبانی و کاربردهای نظریه سیاسی را از چکیده کامل
ارزشمندي نظريه سياسي مدرن در اصالت درونی و کاربردهای بیرونی آن است؛ اما سؤال این است که این نظریه چگونه تکوین یافت؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش، این فرضیه را مطرح میکند که مدرنیته به پیدایش و آشکار شدن نیروهایی انجامید که آن نیروها مبانی و کاربردهای نظریه سیاسی را از بنیاد دگرگون کردند. تفکر علمی به عنوان عامل زمینهاي و سیاست جدید (مشخصاً دولت مدرن) در پی فروپاشی قرون وسطی (به عنوان عامل درونی)، دو نیروی اصلی در تکوین نظریه سیاسی مدرن بودند. اندیشة علمی جدید با دگرگونی در مفهوم طبیعت و سیاست با تمرکز بر قدرت و گسست از اندیشة مدینة فاضله، زمینههای تحول نظریه سیاسی را ایجاد کرد. نظریه سیاسی مدرن در پی این وضعيت، چونان چارچوبی مرجع و کارآمد در توصیف زندگی سیاسی و عرضه راهكارهایی برای حل مشکلات سیاست پدیدار شد.
این مقاله با تفکیک مفهومی نظریه سیاسی قدیم و نظریه سیاسی مدرن در یک جایگاه تاریخی نشان میدهد که چگونه در فضای مدرنیته، نظریه سیاسی مدرن با گسست از جهان قدیم شکل گرفت، هویت یافت و کاربردهای جدید خود را در فهم مسائل و حل مشکلات نشان داد. نتیجه حاصل از این مطالعه نشان میدهد که کفایت و کارآیی نظریه سیاسی مدرن در نوع تلازم و تناسب میان مبانی فکری و ارزشهای بنیادین آن و نیز کاربردهای عملی آن در عرصة زندگی سیاسی و اجتماعی است؛ وظیفهاي که در نظریه سیاسی در عصرجهانی شدن با آسیب و تردید مواجه شده است.
پرونده مقاله
انقلاب اسلامی در ایران با یک رهبری مذهبی تأثیرگذار به پیروزی رسید. با توجه به اینکه رهبری انقلاب در تبعید به سر میبرد و از همۀ امکانات رسانه ای و ارتباطی با مردم محروم بود، پیوند محکمی میان رهبری انقلاب و مردم برقرار شد. این مسئله در این مقاله، مبنای بررسی نسبت زبان و چکیده کامل
انقلاب اسلامی در ایران با یک رهبری مذهبی تأثیرگذار به پیروزی رسید. با توجه به اینکه رهبری انقلاب در تبعید به سر میبرد و از همۀ امکانات رسانه ای و ارتباطی با مردم محروم بود، پیوند محکمی میان رهبری انقلاب و مردم برقرار شد. این مسئله در این مقاله، مبنای بررسی نسبت زبان و سیاست و کوشش برای تبیین جنبههای عملی و راهبردی زبان در رهبری امام در دورۀ انقلاب قرار گرفته است. در مطالعات نسبت زبان و سیاست، دو رویکرد کلی سیاست چونان امری به معرفت و نظر و سیاست به مثابه قدرت و قلمرو عمل جمعی و در جهت حفظ یا تغییر وضع موجود حاکم است. در این مقاله بر اساس رویکرد دوم و با استفاده از نظریههایی که در آن بر قابلیتها و کارکردهای عملی، رسانه ای، شبکه ای و بسیج کننده زبان تأکید داشتهاند، ابعاد و کارکردهای اثربخش و عملی زبان در اندیشۀ امام خمینی(ره) بررسی شده است. یافتههای این بررسی نشان میدهد که امام(ره) با داشتن تحصیلات تخصصی در سه حوزۀ عرفان، اخلاق و فقه و با توجه به طبقه بندی خاص خود از علوم اسلامی، بر عمل گرایی به عنوان مشترک این سه حوزه تأکید کرده و زبان را در راستای عمل سیاسی و انقلابی در این سه حوزه به کار میگیرد. بسیج گری، انتقادگری و مخالفت با وضع موجود و دعوت و برانگیختن مردم به تأسیس حکومت جدید، از ابعاد کارکردی زبان در رهبری امام است.
پرونده مقاله
اسکینر و طباطبایی، دو متفکری که در موضوع تاریخ اندیشه در غرب و ایران کار میکنند، در پی شناسایی ریشههای فکری و تحول و تطور آن هستند. هر چند هر دو نویسنده، دغدغۀ بررسی تاریخ اندیشه را دارند، نتایج کار به دلیل تفاوت در شیوۀ بررسی، متفاوت است. اسکینر، بررسی تاریخ اندیشه چکیده کامل
اسکینر و طباطبایی، دو متفکری که در موضوع تاریخ اندیشه در غرب و ایران کار میکنند، در پی شناسایی ریشههای فکری و تحول و تطور آن هستند. هر چند هر دو نویسنده، دغدغۀ بررسی تاریخ اندیشه را دارند، نتایج کار به دلیل تفاوت در شیوۀ بررسی، متفاوت است. اسکینر، بررسی تاریخ اندیشه را با باور عمیق به تاریخ و نفی عقاید کلی بررسی می کند، در حالی که طباطبایی در هر فعالیت پژوهشی، رؤیای دستیابی به مدرنیته را دارد. طباطبایی، بررسی متفکران را با معیار و ملاکهایی همچون مدرنیته و سنت میسنجد؛ معیاری که در نهایت او را به این جمع بندی میرساند که دچار زوال و انحطاط اندیشه در ایران هستیم. از سوی دیگر اسکینر، نویسندگان برجسته را درون تاریخ و میثاقهای زبانی قرار میدهد و تلاش میکند که قصدیت مؤلف و کنش گفتاری آنان را با در نظر گرفتن متون آن مقطع زمانی تشخیص دهد.
پرونده مقاله
نهادهای سیاسی در پرتو تحول اندیشه و نظریههای سیاسی میتوانند امکانات و محدودیتهای جدید را نشان دهند. رئیسجمهور در قانون اساسی کشورمان، جایگاه مهم و تعیین کنندهای دارد که برآمده از رأی مستقیم مردم، تنفیذ مقام رهبری، نمایندگی حاکمیت ملی ایران در نسبت با سایر کشورها و چکیده کامل
نهادهای سیاسی در پرتو تحول اندیشه و نظریههای سیاسی میتوانند امکانات و محدودیتهای جدید را نشان دهند. رئیسجمهور در قانون اساسی کشورمان، جایگاه مهم و تعیین کنندهای دارد که برآمده از رأی مستقیم مردم، تنفیذ مقام رهبری، نمایندگی حاکمیت ملی ایران در نسبت با سایر کشورها و چهرۀ نمادین ملی است. امروزه که از قدرت دولتها و حکومتها فروکاسته شده و در عوض مسئولیتهای انسانی و فردی در قلمروهای مختلف جامعه، سیاست و اقتصاد و در مسایل مشترک بشری برجسته شده است، جایگاه رئیسجمهور نیز بر اساس خوانشهای تازه، واجد چنین ظرفیتهایی میشود. پرسش این پژوهش این بود که نقش و جایگاه رئیسجمهور در قانون اساسی با توجه به شاخصهای کارآمدی چیست و چگونه میتوان این جایگاه را در عمل ارتقا داد تا کارآمدی نیز درجه بالاتری را تجربه کند. جایگاه رئیسجمهور در این مقاله با هدف شناخت و تبیین امکانات جدید عمل سیاسی مطالعه میشود. این موضوع بر مبنای مؤلفههای کارآمدی و درون نظریۀ نهادگرای هنجاری بررسی می شود. یافتههای این بررسی نشان میدهد که وجه عاملیتی و انسانی رئیسجمهور که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه در سوگندنامه او و در ارتباطش با مردم و افکار عمومی برجسته میشود، بر جنبه ساختاری و سازمانی آن غلبه دارد و از این منظر میتواند ابعادی از اهمیت جایگاه رئیسجمهور را آشکار نماید.
پرونده مقاله