در این مقاله تلاش خواهد شد تا با رجوع به نظریۀ نظامها در چارچوب نظریههای ساختاری- کارکردی در علوم سیاسی، به شاخصه های قابل اتکایی برای ارزیابی کارآمدی دولتها و نظامهای سیاسی دست یابیم تا بتوان با اتکا بر آنها، مبانی و چارچوب نظری متقنی برای پژوهش در این زمینه در چار چکیده کامل
در این مقاله تلاش خواهد شد تا با رجوع به نظریۀ نظامها در چارچوب نظریههای ساختاری- کارکردی در علوم سیاسی، به شاخصه های قابل اتکایی برای ارزیابی کارآمدی دولتها و نظامهای سیاسی دست یابیم تا بتوان با اتکا بر آنها، مبانی و چارچوب نظری متقنی برای پژوهش در این زمینه در چارچوب علوم سیاسی تدارک دید. از این رو پرسش اصلی ما در این مقاله، جست وجوی شاخصهای قابل اتکا برای کارآمدی دولت از منظر علوم سیاسی است. برای پاسخ به این پرسش، کارآمدی را در قالب ظرفیت های شش گانه متصور برای هر دولت مورد بحث قرار خواهیم داد.
ظرفیت های شش گانه انحصار مشروع کاربرد زور، استخراجی، شکل دادن به هویت ملی، تنظیمی، حفظ انسجام درونی و بازتوزیعی را که در این مقاله با عنوان معیارهای کارآمدی دولت مورد بازخوانی قرار گرفته اند، می توان مجموع وظایف یا اختیارات مرسوم دولت نیز به شمار آورد.
تلقی ما در این مقاله از مفهوم کارآمدی، علاوه بر تقارن های فراوان با فهم اقتصادی و مدیریتی از این مفهوم، به واسطه پیوند با مفهوم کلیدی «قدرت» در علوم سیاسی و در نظر گرفتن جایگاه واقعی دولتها در جوامع و کشورهای امروزی - با تأکید بر وظایف، اختیارات و توانمندیهای آنها از یکسو و انتظارات از آنها از سوی دیگر – نزدیک ترین و کاربردی ترین برداشت از مفهوم کارآمدی در علوم سیاسی است که میتواند مبنا و چارچوب نظری وثیقی برای پژوهش در زمینه کارآمدی دولت باشد.
پرونده مقاله
نظام دیوان سالاری (بوروکراسی)، مجموعه ای از مهم ترین نهادهایی را تشکیل میدهد که تعیین کنندۀ کیفیت عملکرد دولت در زمینه اهداف کلان اجتماعی است. از این نظر، نظام بوروکراسی و دیوان سالاری، مجموعه ای از نهادهای سرنوشت ساز یک جامعه را در برگرفته است. این نظام و نهادهای تعری چکیده کامل
نظام دیوان سالاری (بوروکراسی)، مجموعه ای از مهم ترین نهادهایی را تشکیل میدهد که تعیین کنندۀ کیفیت عملکرد دولت در زمینه اهداف کلان اجتماعی است. از این نظر، نظام بوروکراسی و دیوان سالاری، مجموعه ای از نهادهای سرنوشت ساز یک جامعه را در برگرفته است. این نظام و نهادهای تعریف شدۀ آن به شکل قواعد رسمی و غیر رسمی، امکان ها و محدودیت هایی را به وجود میآورند که تعیین کننده روند توسعۀ کشور است. نهادگرايي به عنوان الگوي تحليلي، مزيتهايي دارد که میتواند در شناسایی مؤلفههای کارآمدی دیوانسالاری مؤثر باشد. رویکرد نهادگرایانه اولاً شاخصهايي روشن براي ارزيابي و آسيبشناسي دیوان سالاری ايراني ارائه مي كند و از سوي ديگر به ما كمك مي كند تا نسبت میان عملکرد نظام دیوان سالاری با عملکرد سایر قسمت ها و نهادهای دولت را بسنجیم. در این مقاله، به چارچوب های اصلی بحث نهادگرایان دربارۀ نظام دیوان سالاری خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که این رویکرد، مجموعهاي از شاخصها براي ارزيابي كيفيت كليت دیوان سالاری و آسيبهاي آن و تحلیل چگونگی تأثیر آن بر حوزههای دیگر ارائه میدهد.
پرونده مقاله