فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - هژموني در سياست بينالملل؛ چارچوب مفهومي، تجربه تاريخي و آينده آن
جهانگیر کرمینخستين بار در دهه سوم قرن بيستم از مفهوم هژموني براي تحليل سياست داخلي استفاده شد و پس از دهه 1960 در تحليل سياست بينالملل مورد توجه قرار گرفت. در دهه 1970 نظريهپردازان اقتصاد سياسي بينالمللي آن را به عنوان يك مفهوم محوري به كار گرفتند اما از دوره پس از جنگ سرد مجادل چکیده کاملنخستين بار در دهه سوم قرن بيستم از مفهوم هژموني براي تحليل سياست داخلي استفاده شد و پس از دهه 1960 در تحليل سياست بينالملل مورد توجه قرار گرفت. در دهه 1970 نظريهپردازان اقتصاد سياسي بينالمللي آن را به عنوان يك مفهوم محوري به كار گرفتند اما از دوره پس از جنگ سرد مجادلات عمده بر سر آن در گرفته است. در اين نوشته، هژموني به عنوان يك مفهوم مهم در نگرشها و نظريههاي مختلف روابط بينالملل و مؤثر در عرصه سياست بينالملل مد نظر قرار گرفته و تلاش شده است تا با بررسي ديدگاههاي مطرح درباره آن، منطق حاكم بر ظهور، كاركرد، تداوم و افول يك قدرت هژمون بيان گردد و سپس وضعيت كنوني سياست بينالملل و ادعاهاي موافق و مخالف هژموني امريكا در دهههاي اخير عرضه شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - سازمان شانگهاي و امنيت آسياي مركزي
الهه كولاييايران در سال 1384 به صورت عضو ناظر، به عضويت سازمان شانگهای درآمد. اين موضوع با در نظر داشتن اهداف شكلگيري اين سازمان و روند تحولات آن بحثهاي جدي دربارة نحوة همكاري ايران با اين سازمان مطرح ساخته است. مجمع شانگهاي يا شانگهاي ـ 5 ابتدا براي حل و فصل مسائل امنيتي و م چکیده کاملايران در سال 1384 به صورت عضو ناظر، به عضويت سازمان شانگهای درآمد. اين موضوع با در نظر داشتن اهداف شكلگيري اين سازمان و روند تحولات آن بحثهاي جدي دربارة نحوة همكاري ايران با اين سازمان مطرح ساخته است. مجمع شانگهاي يا شانگهاي ـ 5 ابتدا براي حل و فصل مسائل امنيتي و مرزي ميان چين و روسيه و كشورهاي آسياي مركزي (غير از ازبكستان و تركمنستان) ايجاد شد. با پيوستن ازبكستان به اين مجمع به سطح سازمان ارتقا يافت. هر چند در روند تحولات مربوط به اين همكاري امنيتي منطقهاي، تغييرات مهمي شكل گرفته و مسائل اقتصادي نيز مطرح شده، ولي اساساً اين سازمان به مباحث و مشكلات امنيتي ـ نظامي توجه داشته است. سؤال اصلی مقاله این است که «سازمان شانگهای چه نقشی در تأمین امنیت آسيای مرکزی ایفا میکند؟» در اين مقاله روند دگرگونيهاي ايجاد شده در اين سازمان بررسي ميشود تا نقش آن در تأمین امنيت آسياي مركزي روشن شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - سياستنويسي در ايران (بررسي روشي پنج اثر در حوزه انديشه سياسي)
سيدرضا شاكريدر پي تأسيس نظام سياسي جديد در ايران، در ميان علاقهمندان به مباحث سياسي در زمينه شناخت نظام نوپديد و يكي از مهمترين محورهاي آن يعني ولايت فقيه، كوششهاي بسياري انجام شده است. فزوني دانشآموختگان دانشگاهها در علوم سياسي و فضلاي مراكز پژوهشي قم، در پرتو اوضاع سياسي و م چکیده کاملدر پي تأسيس نظام سياسي جديد در ايران، در ميان علاقهمندان به مباحث سياسي در زمينه شناخت نظام نوپديد و يكي از مهمترين محورهاي آن يعني ولايت فقيه، كوششهاي بسياري انجام شده است. فزوني دانشآموختگان دانشگاهها در علوم سياسي و فضلاي مراكز پژوهشي قم، در پرتو اوضاع سياسي و مناسبات قدرت، در يك و نيم دهه اخير كشور، مشغلهاي را پديد آورد كه در اين نوشتار از آن با نام «سياستنويسي» نام برده شده است. در گزارش توصيفي ـ تحليلي از اين پديده، چند اثر برجسته از سياسينويسان معاصر به اجمال از حيث روش بررسي گرديده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - عقل سرخ و حق سبز انسانشناسی اشراقی و حق انسانی
عباس منوچهریمقوله «حقوق بشر» در بر دارنده دو مفهوم محوری «انسان» و «حق» و رابطه بین آنها است. منتهی، این رابطه، متضمن تأملات فلسفی و تئوریک بسیار است. با نگاهی انتقادی به فهم غالب از این رابطه، و مشخصاً به «فردگرائی تملیکی»، این مقاله به فهم متفاوتی از این رابطه میپردازد، و با است چکیده کاملمقوله «حقوق بشر» در بر دارنده دو مفهوم محوری «انسان» و «حق» و رابطه بین آنها است. منتهی، این رابطه، متضمن تأملات فلسفی و تئوریک بسیار است. با نگاهی انتقادی به فهم غالب از این رابطه، و مشخصاً به «فردگرائی تملیکی»، این مقاله به فهم متفاوتی از این رابطه میپردازد، و با استفاده از دو استعاره «عقل سرخ» و «حق سبز»، مبانی یک نظریه «حداکثری» از حقوق بشر را مطرح میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - اسلام و مدرنيته در انديشة سيد جمالالدين اسدآبادي
محمدعلي توانارويارويي و مواجهه اسلام و مدرنيته در انديشه انديشمندان اسلامي اشكال متفاوتي به خود گرفته است. در اين ميان فهم سيد جمالالدين اسدآبادي از مدرنيته و اسلام، آغاز راهي است كه تلفيق و سازگاري اين دو عرصه ـ يعني اسلام و مدرنيته ـ را راهحل معضل عقبماندگي و مسئله امپرياليسم چکیده کاملرويارويي و مواجهه اسلام و مدرنيته در انديشه انديشمندان اسلامي اشكال متفاوتي به خود گرفته است. در اين ميان فهم سيد جمالالدين اسدآبادي از مدرنيته و اسلام، آغاز راهي است كه تلفيق و سازگاري اين دو عرصه ـ يعني اسلام و مدرنيته ـ را راهحل معضل عقبماندگي و مسئله امپرياليسم در كشورهاي اسلامي ميداند. سيد جمالالدين اسدآبادي بر اين اعتقاد بود كه راه برون رفت از واپسماندگي و مقابله با امپرياليسم، باز تفسير آيين اسلامي است كه در درون گفتمان مدرنيته صورت ميگيرد. در واقع سيد جمالالدين ابتدا ميان مدرنيته و غرب جدايي ميافكند و سپس مدرنيته غيرغربي را ميجويد. بنابراين، باز تفسير آيين اسلامي در انديشه سيد جمالالدين به بازسازي هويتي مدرن، منتها غيرغربي ميانجامد. و اين گونه، مدرنيسم اسلامي به مثابه هويتي متمايز و مستقل از هويت غربي، پاسخ سيد جمالالدين اسدآبادي به بحران جوامع اسلامي در قرن نوزدهم است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - مطلقگرايي و نسبيگرايي فمينيستي در ميان زنان شهرنشين ايراني
بهرام نوازنيفمينيسم هر چند كوشش بسياري براي توليد شناخت انجام داده، در تبيين عامگرايي يا خاصگرايي دچار تشتت آرا شده و بارها تغيير يافته است، ميتوان اشتراك نظر كلي ديدگاههاي فمينيستي را در دو زمينه نظري و موضوعي يافت؛ در نظر از قديم قدرت در ميان زنان و مردان نابرابر تقسيم شده و چکیده کاملفمينيسم هر چند كوشش بسياري براي توليد شناخت انجام داده، در تبيين عامگرايي يا خاصگرايي دچار تشتت آرا شده و بارها تغيير يافته است، ميتوان اشتراك نظر كلي ديدگاههاي فمينيستي را در دو زمينه نظري و موضوعي يافت؛ در نظر از قديم قدرت در ميان زنان و مردان نابرابر تقسيم شده و اين امر موجب شده تا مردان، اختيار زنان را در دست گيرند و اگر حقوقي هم براي آنان قائل بوده، مبتني بر برداشتهاي مردانه بوده است و از نظر موضوعي برداشت ميشود كه اين وضعيت در كشورهاي اسلامي و به ويژه در ايران چشمگير است و زنان بايد ترغيب شوند تا سازمان يافته و با نهادهاي بينالمللي، جنبشي اعتراضي به راه اندازند. يك مطالعه ميداني نشان ميدهد غالب زنان ايراني وضعيت ويژهاي را دنبال ميكنند كه سنخيتي با انواع ديدگاههاي فمينيستي رايج در غرب ندارد. آنها بيآنكه سابقه فعاليت سياسي يا اجتماعي گستردهاي داشته باشند و بدون تعصب خاصي درباره جنسيت، تنها به پيگيري غيرسازمان يافته مسائل اجتماعي خود علاقه دارند و حداكثر انتظار زنان تحصيلكرده شهرنشين، داشتن فرصت شغلي برابر و احراز مشاغل دولتي است. زنان ايراني به مطالعه نشريات بينالمللي و ارتباط با گروههاي سازمان يافته خارج از مرزها علاقه ندارند. از اين رو ميزان اثرپذيري آنان از آموزههاي فمينيستي خارجي بسيار كم است. وجه مشترك ميان زنان ايراني و جنبش فمينيسم در موضع نقادانه آنان در برابر يک نظام سختگيرانه مردسالارانة سايه افكنده بر زندگي اجتماعي و خصوصي آنهاست. پرونده مقاله