کلانالگوهای حکمرانی در ایران معاصر؛ عبور از حکمرانی پادشاهی به نوآیین حکمرانی بر پایه فنون رؤیتپذیری و کنترلی (از عباسمیرزا تا امیرکبیر)
محورهای موضوعی : • توصیف و تبیین نوآورانه، خلاقانه و روشمند در حوزه نظریهها و روشها
هادی کشاورز
1
(دانش آموخته دکتری جامعهشناسی سیاسی، دانشگاه تهران، ایران )
کلید واژه: بدن, رؤیتپذیری, کنترل, عباسمیرزا, امیرکبیر. ,
چکیده مقاله :
ترسیم وضعیت الگوی حکمرانی و نسبت آن با زیست در ایرانِ قبل از جنگ¬های ایران و روس و مسیر بعد از آن، از دو کلان الگوی حکمرانی و از دو عقلانیت که در شیوه¬، گستره و ابژه اعمال قدرت متفاوتند، حکایت دارد. برای تبیین این دو الگو، تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به کمک اسناد، فرآیند حکمرانی را از زاویه پرسش «چگونه حکومت کردن» در چارچوب حکومت¬مندی فوکو بررسی و نسبت زیست و سیاست و شکل¬گیری عقلانیت جدید حکمرانی در ایران را دنبال کنیم. بر این اساس این پژوهش بر مبنای پرسشِ «تکوین و استقرار سازوکارها و فنون جدید حکمرانی در ایران پس از جنگ¬های ایران و روسیه، چگونه و در چه فرایندی صورت گرفت و چه تأثیری بر نسبت زیست و سیاست و شکل¬گیری صورت¬بندی نوآیین حکمرانی در ایران داشته است؟» در پی اثبات این است که «با آگاهی از ناتوانی حکمرانی مبتنی بر آیین پادشاهی، اصلاح¬گران با ایجاد فنون و نهادهای جدید، به مرور جامعه را در معرض دید قدرت قرار داده، با کنترل و هدایت جمعیت، نوآیین حکمرانی را بنا نهادند». بر این اساس در یک کلیت، از جنگ¬های ایران و روس، دو استراتژی در ادارۀ قلمرو قابل شناسایی است؛ استراتژی سنت قدمایی پادشاهی بر پایۀ تکلیفگرایی الهی- سیاسی و استراتژی نوآیین حکمرانی بر پایۀ فنون جدید که هر کدام با توجه به شیوۀ اعمال قدرت، گسترۀ اعمال قدرت و ابژۀ کنترل دو صورت¬بندی متفاوت از پیوند زیست و سیاست را برجای گذاشته¬اند.
This study aims to analyze the governance patterns in Iran before and after the Iran-Russia wars, and their relationship with the environment. Two major governance patterns and two different rationalities in the exercise of power, in terms of method, scope, and perspective, are discussed. Using a descriptive-analytical approach and documents, the governance process is examined from the perspective of Michel Foucault's governmentality framework, and the relationship between the environment, politics, and the formation of a new rationality in governance in Iran is explored. The research question is: "How did the formation and establishment of new governance mechanisms and techniques in Iran after the Iran-Russia wars take place, and what impact did it have on the relationship between the environment, politics, and the formation of new governance innovations in Iran? " The study argues that "with an awareness of the failure of governance based on the monarchy system, reformists gradually exposed society to the power of control and guidance of the population by creating new techniques and institutions, and established new governance innovations. " In general, two strategies can be identified in the administration of the territory after the Iran-Russia wars: the traditional strategy of the monarchy based on divine-political obligation and the strategy of new governance innovations based on new techniques, each leaving a different form of the relationship between the environment and politics in terms of the mode of exercising power, the scope of power, and the control perspective.
آبراهامیان، یرواند (1390) ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل¬محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشرنی.
آدمیت، فریدون (1353) ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران، گستره.
------------ (1385) اندیشۀ ترقی و حکومت قانون، تهران، خوارزمی.
------------ (1389) امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی.
آدمیت، فریدون و هما ناطق (1356) افکار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشدۀ دوره قاجار، تهران، آگاه.
افشار، میرزا مصطفی (1349) سفرنامه خسرومیرزا به پطرزبورغ، به¬ کوشش محمد گلبن، تهران، کتابخانه مستوفی.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان (1349) صدرالتواریخ، شرح حال صدراعظم¬های پادشاهان قاجار، تصحیح و تحشیه محمد مشیری، تهران، سازمان وحید.
اکبری، محمدعلی (1385) تبارشناسی هویت جدید ایرانی (عصر قاجاریه و پهلوی اول)، تهران، علمی و فرهنگی.
خالقی، احمد (1385) زبان، قدرت و زندگی روزمره، تهران، گام نو.
.
خدیو، طاهر (1392) قانون و زیست سیاست در عصر رضاشاه، رساله دکتری، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، رشته علوم سیاسی (گرایش اندیشه سیاسی)، استاد راهنما دکتر احمد خالقی.
رویان، سمیرا و صمد سامانیان، و مسعود علیا (1395) «نسبت رؤیت¬پذیری با قدرت در اندیشه فوکو»، فصلنامه حکمت و فلسفه، سال دوازدهم، شماره 4 (پیاپی48)، زمستان.
زرگری¬نژاد، غلامحسین (1395) سیاست¬نامه¬های قاجاری، سی¬ویک اندرزنامه سیاسی عصر قاجار، جلد 1 و 2، تهران، نگارستان اندیشه.
ژوبر، پیر (1347) مسافرت به ایران و ارمنستان، ترجمه محمود مصاحب، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
سپهر، محمدتقی (¬1346) ناسخ¬التواریخ (تاریخ قاجاریه)، به اهتمام جمشید کیانفر، تهران، اساطیر.
شاردان، ژان (1345) سیاحت¬نامه شاردان، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیرکبیر.
شیرازی، میرزاصالح (1347) سفرنامه میرزاصالح شیرازی، به کوشش اسماعیل رائین، تهران، روزن.
طباطبایی، سید جواد (1392الف) تأملی درباره ایران، مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی، تهران، مینوی خرد.
---------------- (1392ب) تأملی درباره ایران، نظریۀ حکومت قانون در ایران، تهران، مینوی خرد.
فوکو، میشل (1378) مراقبت و تنبیه، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشرنی.
--------- (1383) اراده به دانستن، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشرنی.
--------- (1389) تئاتر فلسفه، گزیده¬ای از درس¬گفتارها، کوتاه¬نوشت¬ها و گفت¬وگوها، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشرنی.
--------- (1390) تولد زیست سیاست، درس¬گفتارهای کلژدو فرانس 1978-1979، ترجمه رضا نجف¬زاده، تهران، نشرنی.
--------- (1391) باید از جامعه دفاع کرد، درس¬گفتارهای کلژدو فرانس 1975-1976، ترجمه رضا نجف¬زاده، تهران، رخداد نو.
-------- (1400) امنیت، قلمرو، جمعیت، ترجمه محمد سیدجوادی، تهران، چشمه.
قائم¬مقامی، جهانگیر (1357) نامه¬های پراکنده قائم¬مقام فراهانی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
قهرمانی، میثم (1398) حکومت¬مندیِ فقه مشروطه و پارادوکس دین و دولت ملی، رساله دکتری، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، رشته علوم سیاسی(گرایش اندیشه سیاسی)، استاد راهنما دکتر داوود فیرحی.
گاردان، کنت آلفرد (1361) مأموریت ژنرال گاردان در ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران، نگاه.
مقدور مشهود، امیر (1396) زیست سیاست ایرانی (تبارشناسی بخشی از حقیقت جاری در زندگی) تهران، گام نو.
مینوی، مجتبی (1325) مجموعه یادداشت¬های اولین کاروان معرفت، مجله شرق.
------------ (1328) مجموعه یادداشت¬های جلب مهاجرین اروپایی، مجله شرق.
نجف¬زاده، رضا (1401) تجدد رمانتیک و علوم شاهی، تهران، مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
نفیسی، سعید (1383) تاریخ اجتماعی سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران، اهورا.
مجموعه شماره¬های روزنامه وقایع¬الاتفاقیه (شماره¬های 1 الی 10).
نامه فتحعلی شاه به عباس میرزا، در پرویز بدیعی (1370) مجله گنجینه اسناد بهار، شماره 1.
دوفصلنامه علمي «پژوهش سیاست نظری»
شماره سی و سوم، بهار و تابستان 1402: 259-223
تاريخ دريافت: 09/03/1402
تاريخ پذيرش: 19/06/1402
نوع مقاله: پژوهشی
کلانالگوهای حکمرانی در ایران معاصر؛ عبور از حکمرانی پادشاهی
به نوآیین حکمرانی بر پایه فنون رؤیتپذیری و کنترلی
(از عباسمیرزا تا امیرکبیر)
هادی کشاورز1
چکیده
ترسیم وضعیت الگوی حکمرانی و نسبت آن با زیست در ایرانِ قبل از جنگهای ایران و روس و مسیر بعد از آن، از دو کلان الگوی حکمرانی و از دو عقلانیت که در شیوه، گستره و ابژه اعمال قدرت متفاوتند، حکایت دارد. برای تبیین این دو الگو، تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به کمک اسناد، فرآیند حکمرانی را از زاویه پرسش «چگونه حکومت کردن» در چارچوب حکومتمندی فوکو بررسی و نسبت زیست و سیاست و شکلگیری عقلانیت جدید حکمرانی در ایران را دنبال کنیم. بر این اساس این پژوهش بر مبنای پرسشِ «تکوین و استقرار سازوکارها و فنون جدید حکمرانی در ایران پس از جنگهای ایران و روسیه، چگونه و در چه فرایندی صورت گرفت و چه تأثیری بر نسبت زیست و سیاست و شکلگیری صورتبندی نوآیین حکمرانی در ایران داشته است؟» در پی اثبات این است که «با آگاهی از ناتوانی حکمرانی مبتنی بر آیین پادشاهی، اصلاحگران با ایجاد فنون و نهادهای جدید، به مرور جامعه را در معرض دید قدرت قرار داده، با کنترل و هدایت جمعیت، نوآیین حکمرانی را بنا نهادند». بر این اساس در یک کلیت، از جنگهای ایران و روس، دو استراتژی در ادارۀ قلمرو قابل شناسایی است؛ استراتژی سنت قدمایی پادشاهی بر پایۀ تکلیفگرایی الهی- سیاسی و استراتژی نوآیین حکمرانی بر پایۀ فنون جدید که هر کدام با توجه به شیوۀ اعمال قدرت، گسترۀ اعمال قدرت و ابژۀ کنترل دو صورتبندی متفاوت از پیوند زیست و سیاست را برجای گذاشتهاند.
واژههاي کلیدی: بدن، رؤیتپذیری، کنترل، عباسمیرزا، امیرکبیر.
مقدمه
وضعیت عمومی و ویژگیهایی زیستی در همه جوامع در زمانهای مختلف -که در بطن خود ارتباط با نوع خاصی از نحوۀ ادارۀ سرزمین را بازگو میکنند- از فرمهای متفاوتی از نسبت حکومت و جامعه خبر میدهند. نسبتها و روابطی که با توجه به متغیرهای اثرگذار و درونماندگار آن در هر دوره، آیینهای حکمرانی گوناگونی را برمیسازند که از نظر سه مؤلفۀ شیوۀ اعمال قدرت، ابژه قدرت و گستره اعمال قدرت، متفاوت از هم هستند.
در همین راستا، با توجه به ویژگیهای زیستی و نسبت آنها با فنون حکمرانی در جامعۀ ایرانی در دورههای مختلف نیز میتوان از آیینهای حکمرانی خرد و کلانی صحبت کرد که با شیوههای متفاوت اعمال قدرت، ابژه مورد هدف قدرت و گستره اعمال قدرت، سازههای متفاوتی از عقلانیت حکمرانی را به وجود آوردهاند. سازههایی که در دورۀ معاصر با مداخلۀ متغیرها و مفاهیم جدید حول محور «لزوم تحول در شیوۀ حکمرانی» از دو کلانالگو و آیین حکومت کردن حکایت دارد.
نخست، کلانالگو و آیین حکمرانی پادشاهی که تا زمان جنگ بین ایران و روس- در دایرهای بیرون از تحولات و مراودات جهانی- با بدیلی در حکمرانی مواجه نشده بود و با پشتوانه تاریخی- الهیاتی به همت پاسبانان آیین قدمایی به حیات خود ادامه میداد. اما با آگاهیِ ناشیشده از شکست ایرانیان از روسها، دایرۀ سنت قدماییِ هدایت و کنترل جامعه و تنظیمکنندۀ زیست ایرانی با پرسشهای جدی روبهرو شد؛ پرسشهایی که ضمن آنکه روندِ آیینِ پادشاهی را کُند میساخت، با فراهم کردن مقدمۀ استفاده از نهادهای جدید، ادارۀ جامعه را با مسیری نوآیین روبهرو کرد. به عبارتی از این زمان، پرسش از نحوۀ حکومت کردن به همراه تزریق ایدههای جدید، مسیر ادارۀ جامعه و تنظیم زیست را با دو استراتژی متفاوت آیین پادشاهی و آیین مدرن حکمرانی مواجه کرد.
دوم، نوآیین حکمرانی بر پایه قاعدهای نو و به واسطه استفاده از فنون نوین، دورۀ جدید را به مهمترین دوره در تحول حکمرانی بدل کرد. این تحولات که از طریق توجه به ابژه رؤیتشده قابل نظارت و کنترل، تغییر در آیین سفت و سخت پادشاهی و سمتگیری به سوی نحوۀ بهتر اداره کردن در ایران ممکن شد، مجموعهای از تغییرات همپیوندِ زیستی- سیاسی چون بهبود راههای ارتباطی، بهبود وضعیت تحصیل و تأسیس مدارس، بهبود وضعیت بهداشت و تأسیس درمانگاهها، تشکیل ارتش منظم و دائمی، بهبود وضعیت اداری با تأسیس نهادهای سیاسی و اداری جدید، شناسایی مرزها و لزوم تمایز بین اتباع بیگانه و خودی و موارد متعدد دیگر را رقم زد. این شبکۀ در حال ظهور، مجموعه فنونی برای اعمال عقلانیتر قدرت بودند که توانستند بدن ثبتشده را با مقیاسی وسیعتر از گذشته، تبدیل به ابژۀ اعمال قدرت کنند.
به هر حال این تحول را باید به صورت فرآیندی دید که به مرور برخی قواعد حکمرانی پادشاهی را معلق، کُند و حتی ناپدید ساخت و ادارۀ جامعه را بر پایۀ قاعدۀ نوین و فنون جدید قائم کرد. این همان نقطهی گسستی است که میتوان آن را پرتوی جدید در مطالعۀ تاریخ این سده دید. از همین زاویه تلاش ميشود این مسئله تغییر در عقلانیت و رؤیتپذیری همگام با آن را که داغ کنترلمندی، نظارتپذیری و بهرهوری را بر بدن جامعه حک کرده، در اسناد دورۀ مدنظر شناسایی و نشان داده شود که چگونه شیوههای نوین حکمرانی در یک فرآیند، فرد و جمعیت را از یک تعداد محدود به گسترۀ وسیعی به ابژه اعمال قدرت تبدیل کرده است.
این پژوهش در نظر دارد تا رابطۀ میان بدن و قدرت بر اساس نهادهای نوین حکمرانی را که از اواخر سده نوزدهم در ایران به مرور در حال شکلگیری بود، بررسی کند و نشان دهد که شکلگیری بحران در زمینه حکمرانی و شیوۀ اعمال قدرت نزد نخبگان، چه تحولاتی را در فنون حکمرانی به وجود آورد؟ با رؤیتپذیر شدن جمعیت در قالب نهادهای جدید، چه امکانهایی پیش روی حکومت قرار گرفت؟ و چگونه جمعیت هدف قوانین و فنون جدید حکمرانی قرار گرفت؟
پیشینۀ پژوهش
درباره حکمرانی در ایران، مقالهها، کتابها و پایاننامههای متعددی انتشار یافته و هر نویسندهای از زاویهای سعی در بررسی این موضوع داشته است. اما از آنجایی که این مقاله به بررسی اهمیت «چگونه حکومت کردن، فنون و عقلانیت حکمرانی، نحوۀ رؤیتپذیری و مسئله شدن بدن، کنترل و هدایت جمعیت توسط حکومت همگام با تأسیس نهادهای نوین در ایران» میپردازد، با نگاههای دیگر تفاوت داشته، سعی در نشان دادن گسست در شیوۀ اعمال قدرت، مقیاس و ابژۀ کنترل با همگامی گردآوری و ثبت اطلاعات از طریق فنون دقیقتر، عقلانیتر و آگاهانهتر به وسیله حکومت در جامعه با توجه به مفهوم حکومتمندی را دارد.
بنابراین آنچه نوشتۀ پیش رو را از پژوهشهای دیگر متمایز میکند، محوریتِ اهمیتِ «چگونه حکومت کردن و همگامیِ مسئله شدن شیوۀ اعمال قدرت و رؤیتپذیری جامعه» برای حکومت در قالب آیین نوین حکمرانی با بهکارگیری فنون جدید -مطالعه موردی ایران از دورۀ عباسمیرزا تا اوایل دروۀ ناصری- است. با این نگاه، پرداختن به پژوهشها و کارهای انجامشده نزدیک به این مقاله، بهويژه دربارۀ تاریخ ایران بر پایه نگاهی فوکویی، اهمیت خاص خود را دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
«زیست سیاست ایرانی: تبارشناسی بخشی از حقیقت جاری در زندگی» نوشته امیر مقدور مشهود (1396)، کتابی است که بر مبنای حکومتمندی به دنبال تأیید این فرضیه است که منظومهای از عوامل عینی (فقدان توانایی برقراری نظم پایدار، بافت جمعیتی، غیر درونباشی ساختار دولت- ملت و مناسبات محیطی و بینالمللی) و عوامل ذهنی (فرهنگ سیاسی، اقتدار سنت، ناتوانی دولت در تکیه بر مبانی مورد وثوق مشروعیت)، عمده چالشهای سیاستهای زیستی در ایرانند که بخشی از روند شکلگیری آیینهای جدید حکمرانی در ایران را رقم میزند. در همین راستا، نویسنده با بهکارگیری مفهوم «زیست سیاست» به عنوان فن حکمرانی در جامعه مدرن، به دنبال اثبات این ادعاست که مواجهۀ ایران با غرب -بهویژه از دورۀ ناصری که تحولات عمیقی در اندیشه و عمل نخبگان و حکمرانان در موضوعات مختلف صورت داد و این تحولات را