پیوند زیستسیاست با گفتمانهای جهانی: لیبرالیسم، توتالیتاریسم، امنیت
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
فاتح مرادی
1
(دانش آموخته دکتری حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبائی، ایران)
عباسعلی رهبر
2
(دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران )
کلید واژه: زیستسیاست, سیاست بدن, لیبرالیسم, توتالیتاریسم و امنیت.,
چکیده مقاله :
تفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به¬مثابه گفتمان زیستسیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمانهای موجود و پیوند آن با زیستسیاست و سیاست بدن است. چگونگی تلاقی این گفتمانها با سیاست بدن آنچنان گسترش یافته است که شامل بخش زیادی از نظریهها و متون مختلف در قرن بیستم می¬شود. کاوش در این اندیشهها نشان میدهد که گرایشها و اقدامات یکسانساز بدن و جمعیت، دغدغة اصلی بسیاری از گفتمانهای یک سدة اخیر است. الگوهای بدن اقتصادی یا بدن تولیدگر ثروت، بدن غیر یا دیگری و امنیت از دل این گفتمانها برآمده¬ است. تقریباً همة پژوهشهای مشابه که در این زمینه به نگارش درآمدهاند، متأثر از اندیشة میشل فوکو است و در متن حاضر نیز از همین روند و از روش تبارشناسی تبعیت کردهایم. از این¬رو فرضیة پژوهش این است که اشکال نظامهای توتالیتاریسم، لیبرالیسم/ نئولیبرالیسم و امنیت، شکل تکامل¬یافتة زیستسیاستاند و ابتدا در فرم زیستسیاست به عرصه پا نهادهاند. در مجموع میتوان گفت که نظامهای بررسی¬شده به¬مثابه گفتمان و در اشکال زیستسیاسی تبلور یافتهاند تا به سوژة مورد نظر در سطحی جهانی و محلی دست یابند.
The main aim of this paper is to investigate Liberalism, Totalitarianism, and security as discourses that related to Bio-Politics. The goal of discourse is making subject that is identified by his/her norms and controls in daily life. In this current text we want to reveal relation of mentioned discourses to bio-politics and body-politics. Relation of discourses to body- politics have been developing in twenty century in theories and multiple texts. On the considering this texts, legislations and actions that tending to classification of bodies and population is one of main preoccupation of discourses in recent century. Norms of economical body or body which should be a productive body of capital, other body and security comes of mentioned discourses. Part of often researches have used to Michael Foucault though, therefore in recent text we used genealogy. So, our hypothesis is the Liberalism, Totalitarianism, and security are strongly to bio-politics, and originally they comes of elements of bio-politics. Consequently, current systems has been founded as bio-political discourses, due to accruing global/ local subjects.
آرنت، هانا (1390) وضع بشر، ترجمة مسعود علیا، تهران، ققنوس.
فوکو، میشل (1388) اراده به دانستن، ترجمة نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشرنی.
---------- (1396) تئاتر فلسفه، ترجمة نیکو سرخوش و افشین جاندیده، تهران، نشرنی.
کریستوا، ژولیا (1396) زندگی روایت است: هانا آرنت، ترجمة مهرداد پارسا، تهران، شوند.
لمکه، توماس (1396) زیستسیاست؛ درآمدی پیشرفته، ترجمة محمد زهدی گهرپور و فاطمه سادات، تهران، ثالث.
هال، دونالد ای (1396) سوژهگی: ما چه کسی یا چه چیزی هستیم؟، ترجمة هادی شاهی، تهران، پارسه.
Agamben, J (2004) An Interview with Giorgio Agamben, German law journal, Vol. 05 NO. 05, PP 609-614.
Amster, Ellen J (2013) Medicine and the Saints; Science, Islam, and the Colonial Encounter in Morocco, 1877-1956. University of Texas Press.
------------------ (2015) The Body and the Body Politic: Medicine, Public Health, and Healing as History in the Modern Middle East and North Africa. International Journal of Middle East Studies, Vol 47, Issue 3, pp563-565.
Arnold, David (1993) Colonzing the Body: State Medicine and Epidmeic Disease in Ninteen- century India. University of California Press.
Cros, F (2014) The fourth age of security. In The Government of life: Foucault, Biopolitics, and Neolibralism. Fordham University Press.
Esposito, R (2013) Terms of the political: community, immunity, biopolitcs. Fordham University press.
Foucault, M (2008) The Birth of Biopolitics: Lectures at the College de France 1978-1979. Hampshire: Palgrave Macmillan.
Garaland, D, (2014) what is the history of the precent? On Foucault’s genealogies and their critical preconditions, Punishemant and society, Vol. 16(4), 365-384. Gray, G (2005) Foucault: A very short introduction. Oxford University Press.
Grzinic, M & Tatlic,S (2014) Necropolitics, Racialization, and Global Capitalism. Historicization of Biopolitics and Forensics of Politics, Art, and Life. Lanham, MD: Lexington Books.
Hardt, M & Negri, A (2000) Empire: The New World Order, Harvard University Press.
John, O (2014) Five Bodies; Refiguring relationships. London, Sage publications Lemke, T (2001) The birth of bio-politics; Michael Foucault’s lecture at the College de France on neo-liberal governmentality, Economy and Society, Vol. 30, NO. 2, PP 190-207.
Linstead, S (2004) Organization theory and postmodern thought. SAGE Publication, London.
Lorenzini, D (2018) Governmentality, subjectivity, and the neoliberal from of life, Journal for cultural research, VOL. 22, NO. 2, 154-166.
Mavelli, L (2017) Governing the resilience of neolibralism through biopolitics. European journal of international relations, Vol. 23(3) 489-512.
Nadia, B and etal (2017) Body politics. Politics, groups, and identities.VOL.5, NO.1,1-3.
Neidich, W (2017) Cognitive capitalism and governance of the prefrontal cortex, In The Routledge Handbook biopolitics, London and New York, Routledge, Taylor & Francis group.
Norris, P; Inglehart, R. (2003) The true clash of civilization, Foreign policy,135, pp 63-70.
Ong, A (1990) State versus Islam: Malay families, women’s bodies, and the body politic in Malaysia. American Ethnologist, Vol.17, No.2, pp 258-276.
Prozorov, S (2017) Biopolitics and socialism: Foucault, Agamben, Esposito. In The Routledge Handbook biopolitics. London and New York, Routledge, Taylor & Francis group.
Repo, J (2017) Gender equality as bioeconomic governmentality in a neoliberal EU.InThe Routledge Handbook biopolitics.London and New York, Routledge, Taylor & Francis.
Rose, N (2001) The Politics of Life Itself. Theory, Culture & Society, Vol. 18(6): 1–30.
--------- (2004) Powers of Freedom: Reframing political thought. Cambridge University press.
Smith, S (2018) Democracy and the bodypolitic from Aristotle to Hobbes. Political Theory, Vol.46 (2)167-196.
Sojoholm, C (2017) Kristeva and the political. New York, Routledge, Taylor &francis group.
Vatter, M (2006) Natality and bio politics in Hanna Arendet. Revista de CienciaPolítica;Vol, 26, 137-159.
Vatter, M & Lemm, V (2014) The Government of life: Foucault, Biopolitics, and Neolibralism. Fordham University Press.
Vaughan-Williams, N (2017) Carl Schmitt, Giorgio Agamben and the ‘nomos’ of contemporary political life. In The Routledge Handbook biopolitics. London and NewYork, Routledge,Taylor& Francis group.
Venn, C (2009) Biopolitics and colonialism: A transcolonial genealogy of inquality. Theory, culture & society, Vol. 26(6): 206-233.
Wichelen van, S (2010) Religion, Politics and Gender in Indonesia: Disputing the Muslim body. New York, Routledge, Taylor & Francis Group.
دوفصلنامه علمي «پژوهش سیاست نظری»
شماره سی و سوم، بهار و تابستان 1402: 346-323
تاريخ دريافت: 19/01/1399
تاريخ پذيرش: 18/06/1402
نوع مقاله:پژوهشی
پیوند زیستسیاست با گفتمانهای جهانی:
لیبرالیسم، توتالیتاریسم، امنیت
چکیده
تفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت بهمثابه گفتمان زیستسیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمانهای موجود و پیوند آن با زیستسیاست و سیاست بدن است. چگونگی تلاقی این گفتمانها با سیاست بدن آنچنان گسترش یافته است که شامل بخش زیادی از نظریهها و متون مختلف در قرن بیستم میشود. کاوش در این اندیشهها نشان میدهد که گرایشها و اقدامات یکسانساز بدن و جمعیت، دغدغة اصلی بسیاری از گفتمانهای یک سدة اخیر است. الگوهای بدن اقتصادی یا بدن تولیدگر ثروت، بدن غیر یا دیگری و امنیت از دل این گفتمانها برآمده است. تقریباً همة پژوهشهای مشابه که در این زمینه به نگارش درآمدهاند، متأثر از اندیشة میشل فوکو است و در متن حاضر نیز از همین روند و از روش تبارشناسی تبعیت کردهایم. از اینرو فرضیة پژوهش این است که اشکال نظامهای توتالیتاریسم، لیبرالیسم/ نئولیبرالیسم و امنیت، شکل تکاملیافتة زیستسیاستاند و ابتدا در فرم زیستسیاست به عرصه پا نهادهاند. در مجموع میتوان گفت که نظامهای بررسیشده بهمثابه گفتمان و در اشکال زیستسیاسی تبلور یافتهاند تا به سوژة مورد نظر در سطحی جهانی و محلی دست یابند.
واژههاي کلیدی: زیستسیاست، سیاست بدن، لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت.
مقدمه
بخش اعظم اندیشههای مختلف در غرب بر سرشت بشری بنیان گذاشته شدهاند. تا جایی که میتوان گفت سرشت بشری، مسئلة محوری 25 قرن گذشتۀ اندیشة سیاسی غرب بوده است. سرشت بشر نیز بر بدن استوار است. بر همین اساس پارادایم اساسی تحلیل اندیشة سیاسی هابز را «سرشت سیاست بدن3» نامیدهاند (ر.ک: Smith, 2018: 168-171). بدن در آثار و اندیشة سیاسی اندیشمندان از دوره باستان تاکنون از طریق استعارهها و مفاهیم مختلف بازتاب یافته است(1). اما هرچه به دوران معاصر نزدیکتر شدهایم، تمرکز و نظریهپردازی دربارة آن بیشتر شده است. بارکن4، این تحول را تحت لوای انساندیسی5 در سه مرحلۀ عادی6 (شناخت جهانی یکسان از بدن در دورة باستان)، ماهیت فیزیکی7 بدن و سوم، بازنمایی سیاست بدن8 (در دورة مدرن) شناسایی میکند (John, 2014: 30-40).
بخش زیادی از آرای اندیشمندان در جامعهشناسی، اندیشة سیاسی، فلسفه و پدیدارشناسی به بدن و رابطة آن با قدرت پیوند یافته است. به همین ترتیب بدن در دو سدة اخیر در گفتمانها و نظامهای سیاسی جهانی، جایگاهی جدیتر یافته است؛ تا جایی که میتوان ادعا کرد که هیچ لایهای از زندگی اجتماعی و سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد که به گونهای بدن درگیر آن نشده باشد. مسئلة ما در متن حاضر، شناسایی اهمیت سیاسی شدن بدن در گفتمانهای جهانی مانند توتالیتاریسم، لیبرالیسم و امنیت است؛ به طوری که شناخت اینکه این گفتمانها چگونه بر بدن متمرکز میشوند، ارزشمند است. به عبارتی دیگر این گفتمانها قبل از هر چیز سوژهساز هستند و این سوژهسازی با تکیه بر دانش (مانند ژنتیک و علم پزشکی) و اقتصاد (بدن تولیدگر ثروت) انجام میشود. گفتمانهای یادشده همراه با مجموعهای از فنون، مناسک و در نهایت ایجاد اشکالی از نشانههای زیستی بر ساخت بدن وارد میشوند و در تلاشند تا به سوژة مورد نظر خود دست یازند.
از اینرو پرسشهای اساسی این متن بدینگونه است که:
- بدن چگونه به محل یا هدف نظامهای سیاسی و گفتمانهای منتسب به آنها بدل میشود؟
- به تعبیر دیگر بدن چگونه به سیاست پیوند میخورد تا به اهداف گفتمانی به صورتی نظاممند تبدیل شود؟
- سوژهسازی از طریق این گفتمانها، چگونه صورت میپذیرد؟
روششناسی این پژوهش مبتنی بر تبارشناسی و به تبع آن گفتمان فوکویی است. «تبارشناسی اثبات و چگونگی تداوم نوشتن تاریخ انتقادی، راهی برای دستیابی نظام ارزشها9 در حال حاضر است. تبارشناسی به شناسایی رابطة قدرت و بدن که بخش اعظم آنها امروزه فراموش شده است، میپردازد» (Garaland, 2014: 370, 376). به تعبیر دقیقتر، تبارشناسی به منزلة تحلیل مبدأ در محل اتصال بدن و تاریخ است. تبارشناسی بایستی بدن کاملاً منطبع تاریخی و تاریخ ویرانکنندة بدن را نشان دهد (فوکو، ۱۳۹۶: ۱۵۲). در گفتمان فوکویی، اثراتی که گفتمان بر سوژه و بدن او میگذارد، اهمیت دارد. از اینرو جایگاه بدن در نظامهای گفتمانی موجود در متن حاضر مدنظر است. بدین معنی که وقتی بدن در قالب نظامی توتالیتاریستی و لیبرالیستی جای میگیرد، با چه نشانههایی، محل محدودیتها، تولید ثروت و امنیتی که بر بدن و جمعیت وارد میشود مورد بازخوانی قرار میگیرد.
برآورد مفهومی زیستسیاست و سیاست بدن
به طور کلی مفهوم زیستسیاست همواره با سیاست بدن همراه است. فهر و هلر، زیستسیاست را با عنوان «سیاست بدن» همخوان میدانند (لمکه، 1396: 109). در متن حاضر نیز این دو تقریباً در یک راستا به کار رفتهاند. زیستسیاست اساساً پیوند یافتن زندگی و سیاست است. در واقع رویکرد انضمامی دولت در زندگی اعضای جامعه است یا همان سیاستهای دولت در عرصة زیستی مردم است. بر این اساس ترسیم و تدوین مناسبات اجتماعی در زندگی برای پیشبرد منافع دولت، رویکردی زیستسیاسی است. در مجموع زیستسیاست از طریق حکومتمندی یعنی کنترل، انضباط و رسوخ قدرت دولت در جزئیات زندگی مردم به انجام میرسد که موجب شکلگیری رفتارها و کنشهای جدید در عرصة زیستی میشود. پای ثابت زیستسیاست، بدن و جمعیت است.
سیاست بدن10، سازمانی از اعمال و هوش است که بازنمایی اجتماعی و مادی سوژه را در پیوند با قدرت نشان میدهد (John, 2014: 30-32) و پاسخ خود را در پرسشهای زیر مییابد: حکومتها چگونه به نیازهای سیاسی بدن که از نرمهای قراردادیشده تخطی میکنند، پاسخ میدهند؟ چه راههایی برای سرکوب فیزیکی متأثر از روابط قدرت وجود دارد؟ تنظیم یا عدم تنظیم بدنها بر جامعه چه تأثیری دارد؟ بدنهای تخطیگر، چگونه جوانب روابط ملی و بینالمللی را به چالش میکشند؟ چشمانداز اخلاقی و فرامین پاکدامنانه، چگونه بر تنظیم و حمایت از بدنها حک میشود؟ (Nadia & et al, 2017: 1-2). در مجموع سیاست بدن، مناسبات میان قدرت و بدن است که شامل رفتارها در قالب کلام، گفتار و پوشش است. برای نمونه زبان و کلمات اساساً سیاسی و پر از منافعاند و سیاست امری زبانی است. از اینرو زبان قدرت کردار، تکنیک، نهاد و مناسبات را میسازد و ما را تبدیل به موضوع میکند.
اهمیت و پیشینة موضوع
نیکولاس رز با تکیه بر تفسیر آثار فوکو به سرچشمة چهارگانهای از زیستسیاست پرداخته است که میتواند در پیشینة پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده، یاریگر باشد. در واقع پیشینة پژوهشیهای قبلی در این چهار بعد قابل تجمیع است. زیستسیاست بهمثابه سیاست مخاطره11: (شکل زیستی- بیولوژیکی قرن نوزدهم و بیستم که موجب پدید آمدن بدنهای خارجی یا دیگری12 است). زیستسیاست ذرهانگارانه13: ( استفاده از علم ژنتیک که گفتمان مسلط چهار دهه اول قرن بیستم در آلمان و غرب است). زیستسیاست بهمثابه اخلاق سیاست14: (زیستن با ماهیتی اخلاقی که موجب نوعی از سبک زندگی اجتماعی مبتنی بر کیفیت زندگی، زندگی درست، انتخاب درست، حق مرگ و مانند آن است). سیاست معطوف به زندگی15: (زندگی معطوف به خود که افراد خود را در قالب اصطلاحات سوماتیک «تن» میفهمند؛ یعنی فنونی که افراد، کیفیت زندگیشان را بر اساس آن قضاوت میکنند) (Rose, 2001: 20- 22). هر کدام از این خوانشها، جداگانه یا در تلفیق با هم موجب شکلگیری نظام معرفتی شده است که حاصل آن روی بدن و جمعیت خود را نشان داده است. مثلاً در توتالیتاریسم، شکل زیستی- ژنتیکی و دفع دیگر جمعیتها پدید آمده است. خروجی لیبرالیسم و نئولیبرالیسم، زندگی معطوف به خود و سبک زندگی بدن تولیدگر ثروت است. امنیت، شکل زیستی تعریف جمعیتهای خطرناک و به یک معنی اخلاق سیاست را موجب شده است.
هرچند مباحث خاورمیانه و کشورهای اسلامی در اینجا مورد بحث ما نیست و نیازمند مقالات دیگری است، با این حال اهمیت موضوع ایجاب میکند که اشارههای مختصری به آن داشته باشیم. گفتمان، سوژهساز است. گفتوگوها، گفتمانها و چالشهای موجود در خاورمیانه نیز با مجموعهای از مفاهی