اسلام و دموكراسي در انديشه سياسي يوسف القرضاوي
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
1 -
کلید واژه: اسلام دموكراسي قرضاوي شوري بيعت,
چکیده مقاله :
اين مقاله در پي تبيين جايگاه دموكراسي در انديشه سياسي اسلام از نظر يوسف القرضاوي (از متفكران اسلامي ميانهرو عرب) است. از نظر او اسلام قرنها جلوتراز غرب، پديده دموكراسي و قواعد و معيارهاي آن را معين كرده اما تبيين جزئيات آن را به انديشمندان مسلمان واگذار كرده است. راهكارهايي چون امر به معروف و نهي از منكر، شورا، بيعت و مشاركت زنان در عرصههاي سياسي ـ اجتماعي از جملة اين قواعد هستند. البته پذيرش دموكراسي به معناي كنار نهادن حاكميت خداوند نيست زيرا اصل حاكميت مردم كه بنيان دموكراسي محسوب ميشود، با اصل حاكميت خدا در تضاد نيست بلكه حاكميت خدا با حاكميت فردي كه اساس استبداد است در تضاد است. هدف از دموكراسي كنار نهادن حاكميت طاغوت و ستمكاران است نه نفي حاكميت خدا و بنابر اين اجراي دموكراسي به منظور جلوگيري از استبداد و سلطه طاغوت گام نهادن در راستاي تحقق حاكميت خداوند است. از نظر وي استدلال به اينكه دموكراسي، حكومت اكثريت است و اكثريت هم در قرآن مذموم شمرده شدهاند، استدلالي نابجاست كه بر پايه يك مغالطه استوار است. زيرا فرض بر آن است كه ما از دموكراسي در جامعه اسلامي سخن به ميان ميآوريم، جامعهاي كه اكثريت آن داراي عقل و انديشهاند.
This article seeks to explain the role of democracy in Islamic political thought of Youssef Al Gharzavi. In his view, Islam has recognized democracy and has specified rules and criteria for it. Promoting goods and preventing evils, council, allegiance, and women participation in social and political arena are examples for these rules.