• فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - نظريه سازه‌انگاري متعارف و پژوهش در روابط بين‌الملل و استلزامات پژوهشی
        ظهور و گسترش سازه‌انگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوب‌هاي مهم مفهومي و نظري در روابط بين‌الملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پ چکیده کامل
        ظهور و گسترش سازه‌انگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوب‌هاي مهم مفهومي و نظري در روابط بين‌الملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پژوهش‌هاي جاري، به‌ويژه در پايان‌نامه‌ها و رساله‌هاي دانشجويي، كمتر رعايت مي‌شود. به علاوه بسياري از دانش‌پژوهان جوان روابط بين‌الملل كه علاقه نظري به سازه‌انگاري دارند در اينكه چه دامنه‌اي از موضوعات را مي‌توانند از اين منظر مورد تحقيق تجربي قرار دهند به ترديد دچار مي‌شوند. هدف اين مقاله آن است كه نشان دهد پژوهش سازه‌انگارانة متعارف چه استلزاماتي دارد و چه حوزه‌هاي موضوعي‌اي را مي‌تواند شامل شود. روش گردآوری داده‌ها در اين مقاله كتابخانه‌اي و با اتكا به متون نظري و فرا نظري و نيز تحقيقات تجربي پیشین بوده است و نشان مي‌دهد كه چگونه سازه‌انگاري مي‌تواند پايه نظري پژوهش تقريباً در همه حوزه‌هاي موضوعي در روابط بين‌الملل باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - نظريه سازه‌انگاري متعارف و پژوهش در روابط بين‌الملل و استلزامات پژوهشی
        حميرا  مشیرزاده
        ظهور و گسترش سازه‌انگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوب‌هاي مهم مفهومي و نظري در روابط بين‌الملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پ چکیده کامل
        ظهور و گسترش سازه‌انگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوب‌هاي مهم مفهومي و نظري در روابط بين‌الملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پژوهش‌هاي جاري، به‌ويژه در پايان‌نامه‌ها و رساله‌هاي دانشجويي، كمتر رعايت مي‌شود. به علاوه بسياري از دانش‌پژوهان جوان روابط بين‌الملل كه علاقه نظري به سازه‌انگاري دارند در اينكه چه دامنه‌اي از موضوعات را مي‌توانند از اين منظر مورد تحقيق تجربي قرار دهند به ترديد دچار مي‌شوند. هدف اين مقاله آن است كه نشان دهد پژوهش سازه‌انگارانة متعارف چه استلزاماتي دارد و چه حوزه‌هاي موضوعي‌اي را مي‌تواند شامل شود. روش گردآوری داده‌ها در اين مقاله كتابخانه‌اي و با اتكا به متون نظري و فرا نظري و نيز تحقيقات تجربي پیشین بوده است و نشان مي‌دهد كه چگونه سازه‌انگاري مي‌تواند پايه نظري پژوهش تقريباً در همه حوزه‌هاي موضوعي در روابط بين‌الملل باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - الاهیّات سیاسی ماکیاولی؛ جست‌وجوی مبانی متافیزیکی اندیشۀ سیاسی ماکیاولی
        مجتبی  یاور
        هدف از این پژوهش یافتن مبادی و مفروضات متافیزیکی پیدا و پنهان در اندیشۀ سیاسی ماکیاولی است؛ مبادی که ریشه در سیاست‌اندیشی او و موقعیت ویژه‌اش در تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب دارد. علی‌رغم آنچه بسیاری از محققان تاریخ اندیشه، اندیشۀ سیاسی ماکیاولی را قلمرو واقع‌گری ناب می‌دانند چکیده کامل
        هدف از این پژوهش یافتن مبادی و مفروضات متافیزیکی پیدا و پنهان در اندیشۀ سیاسی ماکیاولی است؛ مبادی که ریشه در سیاست‌اندیشی او و موقعیت ویژه‌اش در تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب دارد. علی‌رغم آنچه بسیاری از محققان تاریخ اندیشه، اندیشۀ سیاسی ماکیاولی را قلمرو واقع‌گری ناب می‌دانند و خود او را با عناوینی همچون بنیان‌گذار رئالیسم سیاسی، تا آستانۀ پوزیتیویست سیاسی (سرآغاز دوران جدید) فرا برده‌اند، این نوشتار بر آن است که تأملات تجربی ماکیاولی پیرامون سیاست، متأثر از مقولاتی عمدتاً الاهیّاتی است که از اعصار گذشته بر جای مانده و رشته‌های آن در اندیشۀ او نیز (همچون دیگر اومانیست‌های رنسانس) دیده می‌شود. در این مقاله سعی شده است که ذیل سه محور، یعنی: اصل بنیادین، ربط میان فورتون و ویرتو، و منجی‌گرایی، ریشه‌های الاهیّاتی اندیشۀ سیاسی ماکیاولی آشکار شود و خوانشی الاهیّاتی از آن ارائه گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - رئالیسم اسلامی و درک روابط بین¬الملل مدرن
        حسین  سلیمی
        در این نوشته تلاش شده تا به دو پرسش بنیادین دربارة نگرش اسلامی در روابط بین‌الملل پاسخ داده شود. نخست آنکه آیا از دید اسلام واقعیتی خارج از ذهن انسان وجود دارد و آیا می توان با عقل انسانی به فهم مقولات واقعی دست یافت؟ و دوم آنکه آیا روابط بین-الملل امری واقع و مستحدث اس چکیده کامل
        در این نوشته تلاش شده تا به دو پرسش بنیادین دربارة نگرش اسلامی در روابط بین‌الملل پاسخ داده شود. نخست آنکه آیا از دید اسلام واقعیتی خارج از ذهن انسان وجود دارد و آیا می توان با عقل انسانی به فهم مقولات واقعی دست یافت؟ و دوم آنکه آیا روابط بین-الملل امری واقع و مستحدث است؟ در این صورت آیا شناخت عقلی از این مقوله می تواند مبنا و اساس فهم دینی از روابط بین الملل باشد؟ برای پاسخگویی به این پرسش در میان نحله‌های مختلف اندیشۀ اسلامی و شیعی، از نگرش واقع گرایانۀ علامه طباطبایی و آیت‌الله مطهری استفاده کرده ایم که خودشان آن را رئالیسم خوانده‌اند. بدیهی است مفهوم رئالیسم در این نگرش با مفهوم رایج رئالیسم در نظریه های روابط بین الملل که اندیشمندانی چون مورگنتا و والتس آن را نمایندگی می کنند، متفاوت است. این مکتب فکری با گونه ای از نگرش فقهی عقل گرا همراه و هماهنگ است که برای فهم احکام فقهی نیز برای عقل حجیتی تام قائل است. بر این مبنا نشان داده شده است که در این نگرش نه تنها به وجود واقعیت و توانایی عقل برای درک آن اعتقاد دارند، بلکه درک عقلایی انسان از پدیده های مستحدث را مبنای اصلی شناخت دینی می‌دانند. در بخش پایانی این مقاله با مروری اجمالی بر بنیادهای روابط بین الملل مدرن نشان داده شده است که کلیت روابط بین الملل و بنیادهای آن مثل کشور- ملت ها، سازمان‌های بین-المللی و اقتصاد بین الملل، اموری مستحدث اند که در دو قرن اخیر به وجود آمده و در زمان شارع وجود نداشته‌اند و نگرش اسلامی منوط به فهم عقلایی و کارشناسی آنها در وضعیت نوین است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - سنجش الگوی نظری هابرماس بر اساس نسبت اخلاق و جمهوریت در اندیشة سیاسی کانت
        ایرج رنجبر عباس  منوچهری
        هابرماس برای تبیین نسبت اخلاق و سیاست، اندیشة سیاسی را به طورکلی به دو دورة کلاسیک و مدرن تقسیم می کند. از نظر وی، در دورة کلاسیک، اخلاق و سیاست در ارتباط با یکدیگر بوده اند؛ اما، در ابتدای دورة مدرن با حدوث دو تحول روش شناسانه و موضوعی، «فلسفة سیاسیِ» کلاسیک جای خود ر چکیده کامل
        هابرماس برای تبیین نسبت اخلاق و سیاست، اندیشة سیاسی را به طورکلی به دو دورة کلاسیک و مدرن تقسیم می کند. از نظر وی، در دورة کلاسیک، اخلاق و سیاست در ارتباط با یکدیگر بوده اند؛ اما، در ابتدای دورة مدرن با حدوث دو تحول روش شناسانه و موضوعی، «فلسفة سیاسیِ» کلاسیک جای خود را به علم یا «فلسفة اجتماعی» داد و این سرآغاز جدایی روزافزون اخلاق از سیاست شد. بدین سان، سیاست از نهادی که زمینه ساز تحقق سعادت شهروندان است، به نهادِ مدیریت و تکنیکِ کنترل روابط اجتماعی و غرایز انسانی مُبدل می شود. هابرماس صیرورت مذکور را به آراء کانت هم تعمیم می دهد. مقالة حاضر، در صدد است تا با توجه به شناسه ها و مختصات اندیشة سیاسی کانت، نشان دهد که داعیة مزبور به کانت قابل تعمیم نیست؛ چرا که در اندیشة سیاسی کانت نیز همانند اندیشة سیاسی کلاسیک، سیاست بسترساز تحقق مفاهیم اخلاقی است، با این تفاوت که در اندیشة کانت مفهوم «سعادت» جای خود را به مفهوم «خودآیینی» و «کمال» می دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسی تطبیقی دیدگاه‌های جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نسبت به مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران (1376-1384)
        محمد عابدی اردکانی پروین عظیمی
        از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دو جریان فکری و سیاسی مهم و مؤثّر به منصه ظهور رسیده‌اند. جریان اولی را که می‌توان به لحاظ فکری آن را «جریان اسلام‌گرای فقاهتی» و از حیث سیاسی «جریان اصول‌گرا» نامید، بار اول در دهة شصت و بار دیگر در دهة هشتاد به اوج قدرت خود رسید وک چکیده کامل
        از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دو جریان فکری و سیاسی مهم و مؤثّر به منصه ظهور رسیده‌اند. جریان اولی را که می‌توان به لحاظ فکری آن را «جریان اسلام‌گرای فقاهتی» و از حیث سیاسی «جریان اصول‌گرا» نامید، بار اول در دهة شصت و بار دیگر در دهة هشتاد به اوج قدرت خود رسید وکماکان به آن ادامه می‌دهد. در مقابل، جریان دوم که می‌توان از نظر فکری آن را «جریان نواندیش دینی» و از منظر سیاسی «جریان اصلاح‌طلب» خواند، در دهة هفتاد به اوج رشد خود رسید و از آن زمان، به‌ویژه پس از حوادث دهمین انتخابات ریاست جمهوری، به افول‌گراییده است. هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی دیدگاه‌های این دو جریان نسبت به مسئلة حقوق زنان، به‌ویژه مقولة مشارکت سیاسی آنهاست و فرضیة آن نیز عبارت است از اینکه: «مبانی فکری و دینی متفاوت این دو جریان، منجر به موضع ناهمگون آنها نسبت به مسئلة حقوق زنان، به‌خصوص مقولة مشارکت سیاسی آنها، شده است». برای ارزیابی این فرضیه، سعی بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی مبانی فکری و تلقی دینی دو جریان مذکور، مواضع آنها نسبت به مقوله حقوق زنان، به‌ویژه در زمینة مشارکت سیاسی و خانواده، مقایسه شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که از یکسو بین مواضع دو جریان مذکور نسبت به حقوق زنان تفاوت‌های قابل توجهی وجود دارد و از سوی دیگر، این اختلافات اساساً ناشی از تفسیر متفاوت، ولی غیرمنعطف، آنها نسبت به دین است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - کنش طبقاتی و تأثیر آن بر ادبیات داستانی ایران؛ مطالعه موردی رضا براهنی
        محمدرضا صدقی رضوانی حاتم  قادری
        در طول تاریخ معاصر ایران، ادبیات به عنوان قالبی برای بیان تحولات جامعه به‌ویژه پس از مواجهة ایرانیان با رخداد تجدد در انقلاب مشروطیت مورد توجه بوده است. در این میان بخشی از نیروها و فعالان ادبی ایرانی که گرایش‌های چپ گرایانه در عرصه اندیشه سیاسی داشتند، ادبیات را به عنو چکیده کامل
        در طول تاریخ معاصر ایران، ادبیات به عنوان قالبی برای بیان تحولات جامعه به‌ویژه پس از مواجهة ایرانیان با رخداد تجدد در انقلاب مشروطیت مورد توجه بوده است. در این میان بخشی از نیروها و فعالان ادبی ایرانی که گرایش‌های چپ گرایانه در عرصه اندیشه سیاسی داشتند، ادبیات را به عنوان روش و مشی خود برای مبارزه انتخاب کردند. رضا براهنی در قامت یک نویسنده و منتقد ایرانی در چارچوب چپ فرهنگی در عرصه ادبی ایران قرار می گیرد. او در سال‌های قبل و بعد از انقلاب ایران دست به تولید آثاری در حوزه نقد، شعر و داستان می زند که از یکسو واجد مضامینی چون کنش طبقاتی است و از سوی دیگر نشان‌دهندة تعهد او نسبت به تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه ای است که در آن زیست فکری می کند. این تعهد خود مبتنی بر نوعی حماسه‌گرایی استوار بر اندیشه چپ است. از این رو می‌توان کنش طبقاتی موجود در آثار براهنی را متأثر از چپ-گرایی حماسی او دید. پرونده مقاله