ظهور و گسترش سازهانگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوبهاي مهم مفهومي و نظري در روابط بينالملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پ چکیده کامل
ظهور و گسترش سازهانگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوبهاي مهم مفهومي و نظري در روابط بينالملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پژوهشهاي جاري، بهويژه در پاياننامهها و رسالههاي دانشجويي، كمتر رعايت ميشود. به علاوه بسياري از دانشپژوهان جوان روابط بينالملل كه علاقه نظري به سازهانگاري دارند در اينكه چه دامنهاي از موضوعات را ميتوانند از اين منظر مورد تحقيق تجربي قرار دهند به ترديد دچار ميشوند. هدف اين مقاله آن است كه نشان دهد پژوهش سازهانگارانة متعارف چه استلزاماتي دارد و چه حوزههاي موضوعياي را ميتواند شامل شود. روش گردآوری دادهها در اين مقاله كتابخانهاي و با اتكا به متون نظري و فرا نظري و نيز تحقيقات تجربي پیشین بوده است و نشان ميدهد كه چگونه سازهانگاري ميتواند پايه نظري پژوهش تقريباً در همه حوزههاي موضوعي در روابط بينالملل باشد.
جزييات مقاله
جنگ نیابتی به عنوان جنگی که در آن عملیات جنگی به کنشگرانی احاله میشود که به نمایندگی یا به نفع کنشگران دیگر عمل می¬کنند، از پدیده¬¬های رایج در روابط بین¬الملل محسوب می¬شود که دانشوران روابط بین¬الملل از ابعاد مختلف به آن توجه داشته¬اند و به دلیل تفاوت¬هایی که با جنگ¬ها چکیده کامل
جنگ نیابتی به عنوان جنگی که در آن عملیات جنگی به کنشگرانی احاله میشود که به نمایندگی یا به نفع کنشگران دیگر عمل می¬کنند، از پدیده¬¬های رایج در روابط بین¬الملل محسوب می¬شود که دانشوران روابط بین¬الملل از ابعاد مختلف به آن توجه داشته¬اند و به دلیل تفاوت¬هایی که با جنگ¬های متعارف دارد، توجه رشته روابط بین¬الملل را به طور خاص جلب کرده است. اما تأثیر این پدیده بر رشته روابط بین¬الملل به صورت نظام¬مند بررسی نشده است. استدلال اصلی این مقاله آن است که هم خود این جنگ و هم تغییراتی که در این پدیده در دوران پس از جنگ سرد شکل گرفته، باعث شده زمینه برای ظهور تغییرات مفهومی و نظری در رشته روابط بین¬الملل فراهم شود. به علاوه تفاوت¬های میان دو دوره نشان می¬دهد که چگونه جنگ نیابتی نوین بسیاری از مفروضات پایه جریان اصلی روابط بینالملل را به چالش می¬کشد که از آن جمله می¬توان به آثار ناشی از تکثر کنشگران درگیر در جنگ، کمرنگ شدن مرز میان داخل و خارج، و سطوح تحلیل درهم¬تنیده اشاره کرد. همچنین تنوع رویکردها در تبیین جنگ نیابتی نشان میدهد که چگونه این پدیده برای نظریه¬های اصلی روابط بین¬الملل حداقل به شکلی بالقوه، زمینه¬ای نوین برای غنای بیشتر نظری فراهم ساخته است.
جزييات مقاله
جریان اصلی در روابط بین¬الملل و به طور خاص واقع¬گرایی، خشونت را از اجزای اصلی و جدایی¬ناپذیر روابط بین¬الملل می¬داند. گونه¬های مختلف واقع¬گرایی، سرشت انسان و نظام بین¬الملل را ذاتاً خشونت¬آمیز تلقی می¬کنند. نظریۀ قدرت سیاسی «هانا آرنت» به عنوان یک کنش جمعی و غیرخشونت¬آم چکیده کامل
جریان اصلی در روابط بین¬الملل و به طور خاص واقع¬گرایی، خشونت را از اجزای اصلی و جدایی¬ناپذیر روابط بین¬الملل می¬داند. گونه¬های مختلف واقع¬گرایی، سرشت انسان و نظام بین¬الملل را ذاتاً خشونت¬آمیز تلقی می¬کنند. نظریۀ قدرت سیاسی «هانا آرنت» به عنوان یک کنش جمعی و غیرخشونت¬آمیز، این فرض بنیادین را به چالش می¬کشد و چشم¬اندازی نوین به آنچه جوهر سیاست است ارائه می¬کند. در تفکر آرنت، مفهوم «وضعیت انسان» متضمن نفی هرگونه ذاتپنداری یا جوهرگرایی درباره انسان است و فضای نظری جدیدی برای فهمی نوین از روابط بین¬الملل می¬گشاید که در آن، انسان¬ها به کارگزاران اصلی سیاسی تبدیل می¬شوند. برخلاف جریان اصلی روابط بین¬الملل و واقع¬گرایی به طور خاص از نظر آرنت، افراد و نه دولت¬ها می¬توانند بازیکنان اصلی در روابط بین¬الملل باشند (هرچند او وضعیت موجود بین¬المللی را چنین نمی¬بیند و نگاهی واقعگرایانه به آن دارد). در این مقاله، ما با به هم پیوستن ابعاد مختلف اندیشه سیاسی آرنت می¬کوشیم تا نشان دهیم که چه حوزه¬هایی از نظریه سیاسی آرنت با روابط بین¬الملل ارتباط پیدا می¬کند و بینش او (به¬ویژه زمانی که در پیوند با بینش¬هایی از سایر متفکران قرار گیرد)، چه زمینه¬ای برای طرح تغییرات ممکن در عرصۀ سیاست جهانی می¬تواند ارائه کند.
جزييات مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند